محققان موفق به ساخت یک لامپ الایدی متفاوت به نام Lumir C شدهاند که نیازی به هیچ منبع نیروی خارجی ندارد و نیروی خود را تنها از یک شمع تامین میکند.
امروزه لامپهای الایدی به دلیل کارآیی بالا و هزینه کم، طرفدار زیادی دارند. در حال حاضر شرکتها با اضافه کردن ویژگیهایی مانند حسگرها، اتصال بی سیم، رنگ قابل تنظیم یا حتی بلندگوهای داخلی به این لامپها، سبب محبوبیت بیشتر این لامپها شده اند؛ اما Lumir C دارای ویژگی منحصر به فردی است که آن را از دیگر لامپها متمایز میکند.
لامپ الایدی Lumir C سازگار با محیط زیست است و بدون نیاز به نور خورشید، باتری یا برق کار میکند و میتواند در مکانهایی که هنوز هم از نعمت برق بی بهره هستند استفاده شود.
Lumir C لامپ الایدی خود را از طریق انرژی حرارتی تولید شده توسط یک شمع روشن میکند.
اندازه این لامپ مانند یک بطری آب بوده و شکل آن همانند یک فانوس دریایی است. این لامپ ساده، قابل حمل و سبک است و طراحی قسمت پایین آن به گونه ای است که جریان باد بتواند به خوبی از آن عبور کرده و به اشتعال شمع کمک کند؛ ضمنا" بدنه شفاف این لامپ، نور را به خوبی از خود عبور می دهد.
در سمت راست بالای جایی که شمع قرار گرفته است، یک جاذب گرما تعبیه شده که تابش گرمایی را میگیرد و آن را توسط ماژولهای حرارتی به برق برای ال ای دیها تبدیل میکند.
این شرکت با موفقیت نمونه اولیه این لامپ را ایجاد کرده و موفق به کسب گواهینامه KC، FCC، CE و گواهینامه RoHS برای Lumir C شده است.
اگر همه چیز طبق برنامهریزی پیش برود، این لامپها در ماه جولای روانه بازار خواهند شد.
تیمی به رهبری یک محقق هندی از دانشگاه ایندیانا دریافتند همان طور که بسیاری از مسافرتهای هوایی در جهان از طریق چند مسیر عمده صورت میگیرد، اکثر اطلاعات مغز نیز از طریق مسیرهای مهم جریان مییابند.
این محققان اذعان کردند که 70 درصد از تمام اطلاعات در مناطق قشری مغز تنها از طریق 20 درصد از سلولهای عصبی این مناطق عبور میکنند.
دکتر سانی نیگام از کالج علوم و هنر بلومینگتون اظهار کرد: کشف این مجموعه کوچک اما غنی از اطلاعات سلولهای عصبی در مناطق قشری، نشان میدهد که این زیر شبکه میتواند نقش حیاتی در برقراری ارتباط ، یادگیری و حافظه بازی کند.
این نورونهای پر تردد، نقش مهمی در درک سلامت مغز ایفا میکنند و این شبکه بسیار کارآمد بیشتر دچار اختلال و آسیب میشود.
برای انجام این پژوهش، دانشمندان پالسهای الکتریکی کوچک 500 نورون در بخشی از مغز که مسوول حس لامسه است را ثبت کردند.
این آزمایشها بر روی نمونههای بافت زنده جوندگان انجام شد.
تحقیقات انجام شده، وجود این مناطق پر تردد را در پستانداران پیشرفتهتر، از جمله انسانهای بالغ نشان داده است.
درک این که چگونه مغز به خوبی میتواند عبور و مرور این نورونهای غنی از اطلاعات و نورونهایی که دارای اطلاعات کمی هستند را کنترل کند، گام بعدی در کشف رمز و راز آنها خواهد بود.
دانشمندان دریافتهاند سیاره غولپیکر مشکوکی که تصور میشد یک جهان خودسر است، عضوی از یک سیستم ستارهای بسیار بزرگ و دور است.
سیاره 2MASS J2126-8140 در حقیقت در فاصله یک تریلیون کیلومتری از ستارهاش حرکت میکند که برای مقایسه باید گفت این میزان 6900 برابر فاصله زمین تا خورشید است.
مدار این سیاره 140 برابر وسیعتر از مدار پلوتو است. از این فاصله، ستاره کمنور کوتوله قرمز شبیه یک ستاره نسبتا روشن در آسمان دیده میشود.
محققان دانشگاه ملی استرالیا توانستند اسرار ارتباط این سیاره و ستارهاش را پس از مشاهده اینکه هر دو در فاصله 100 سال نوری از زمین واقع شدهاند، کشف کنند. تحلیلهای بیشتر نشان داد که این دو جسم با یکدیگر حرکت میکنند.
تصور میشود که سیاره مذکور بین 12 تا 15 برابر سیاره مشتری باشد و مدار آن در اطراف ستاره میزبانش یک میلیون سال زمینی طول میکشد.
دانشمندان مطمئن نیستند که چگونه چنین سیستم ستارهای پراکندهای شکل گرفته است. به گفته محققان، ممکن نیست که این سیستم مشابه منظومه شمسی و از یک دیسک بزرگ از گاز و غبار شکل گرفته باشد.
در عوض محققان بر این گمانند که این منظومه دوتایی در سالهای نسبتا اخیر (10 الی 15 میلیون سال پیش) شکل گرفتهاند و اینکه آنها از یک رشته گاز شکل گرفتهاند که آنها را در یک جهت میکشاند. در مقایسه منظومه شمسی 4.5 میلیارد سال قبل شکل گرفته است.
ماروین مینسکی، پیشگام حوزه هوش مصنوعی و بنیانگذار پروژه هوش مصنوعی موسسه فناوری ماساچوست (MIT) در سن 88 سالگی در اثر خونریزی مغزی درگذشت.
مینسکی شاید مانند برخی از اولین پیشگامان رایانه و اینترنت برای مردم شناخته شده نباشد اما هوش مصنوعی که وی در واقعی ساختن آن تلاش کرده، بدون شک بر زندگی انسان تاثیرگذار بوده است.
مینسکی یکی از نخستین محققانی بود که بر روی شبکههای نورونی مصنوعی که یک فناوری کلیدی در حوزه مدرن یادگیری عمیق است، کار میکرد. شرکتهایی مانند فیسبوک، گوگل و مایکروسافت در این حوزه بسیار فعال هستند که این شبکههای عصبی را بر روی بسیاری از دادهها مانند تصاویر آموزش داده و سپس از آنها میخواهند در مورد دادههای جدید نتیجهگیری کنند.
مینسکی در نهم اوت 1927 متولد شد. وی و جان مککارتی، سازنده زبان برنامهریزی LISP و ابداع کننده اصطلاح "هوش مصنوعی"، در سال 1959 پروژه هوش مصنوعی را بنیان گذاشتند. مینسکی از سال 1959 تا 1947 یکی از روسای آزمایشگاه هوش مصنوعی موسسه MIT بود. در سال 2003 این آزمایشگاه و آزمایشگاه علم رایانه MIT با هم ترکیب شده و CSAIL را ایجاد کردند.
در سال 1963 مینسکی نخستین نمایشگر گرافیکی بالا سری را ابداع کرد. وی در سال 1970 جایزه تورینگ را از موسسه ماشینآلات محاسباتی دریافت کرد و در سال 1973 در آکادمی ملی علوم آمریکا انتخاب شد.
مینسکی همچنین یکی از بنیانگذاران شرکت سازنده ابررایانه "ماشینهای متفکر" بود که قراردادی چند میلیون دلاری از سازمان پروژههای تحقیقات دفاعی پیشرفته آمریکا (دارپا) دریافت کرد.
دانشمندان برای اولین بار از سلولهای بنیادی برای رشد گوش انسان بالغ در پشت یک موش استفاده کردند.
دانشمندان دانشگاه توکیو و دانشگاه کیوتو میگویند که این گوش میتواند به افرادی که بر اثر حوادثی نظیر جنگ و تصادفات گوش خود را از دست دادهاند همچنین افرادی که بدون گوش یا با تغییر شکل گوش متولد میشوند کمک کند.
تنها در آمریکا ، طیف وسیعی در حدود 1 تا 5 کودک از 10 هزار کودک، بدون گوش یا با بدشکلی گوش به دنیا میآیند.
برای رشد این گوش، تیم تحقیقاتی، سلولهای بنیادی پرتوان را برای رشد آنها در غضروف گوش تحریک کردند، سپس این سلولها در یک نوع از لولههای بیولوژیکی که تقریبا به شکل یک گوش هستند قرار داده شدند.
این لولههای گوش مانند در زیر پوست یک موش زنده کاشته شد و این سلولها به مدت حدود دو ماه برای رشد در زیر پوست باقی ماندند. پس از گذشت دو ماه، یک گوش به اندازه پنج سانتیمتر بر روی کمر موش شکل گرفت.
این اولین باری نیست که دانشمندان موفق به رشد یک گوش بر روی کمر یک موش میشوند.
دانشمندان امیدوارند که بتوانند آزمایشهای بالینی را تا حدود پنج سال آینده شروع کنند.
به دو مصرع پایین سنگ قبر حافظ که بنگریم (چراغ اهل معنی خواجه حافظ / بجو تاريخش از خاك مصلی) رازی نهان را بر ما آشکار میسازد. خاک مصلی به حروف ابجد سال وفات حافظ را گزارش میکند. نمای بیرونی سقف آرامگاه متشکل از رنگهای آبی فیروزهای نماد بهشت، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی، سفید و سیاه نماد شب و روز و قهوهای سوخته نماد خاک، هر یک ما را به عالم معنی اشارت میدهد.
موقعیت جغرافیایی
شهر شیراز، مرکز استان فارس به طول ۴۰ کیلومتر و عرضی متفاوت بین ۱۵ تا ۳۰ کیلومتر با مساحت ۱۲۶۸ کیلومتر مربع به شکل مستطیل و از لحاظ جغرافیایی در جنوب غربی ایران و در بخش مرکزی فارس قرار دارد.اطراف شیراز را رشته کوههای نسبتاً مرتفعی به شکل حصاری استوار، احاطه کردهاند که از لحاظ سوق الجیشی و حفظ شهر اهمیت ویژهای دارند. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههای بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهی (از رشتهکوههای زاگرس) محدود شدهاست.
آرامگاه حافظ در شمال شهر شیراز، پایین تر از دروازه قرآن در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر و زیبایی گلهای جانپرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شدهاست.
تاریخچه
طلوع جاودان لسانالغیب
در خصوص سال دقیق ولادت ترجمان الاسرار؛ حافظ شیرازی، بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا، ولادت حافظ را در ۷۲۷ و دکتر غنی آن را در ۷۱۷ میداند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا، براساس قطعهای از حافظ، ولادت او را قبل از این سالها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین میزنند. سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری است. در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی، صراحتا این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده است.
شیراز آن زمان
شیراز زادگاه سعدی و حافظ، که تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم را با نسیم خوش نظم و نثر پارسی معطر کرده است، شهری است به قدمت تاریخ تمدنهای دور پارسی. نام شیراز در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید (به صورت شیرازی ایش) آمده است که نشان میدهد در عهد هخامنشی شهری دایر و آباد بوده است.
جغرافینویسان اسلامی اتفاق نظر دارند که محمد بن یوسف، که از جانب برادر خود، حجاج بن یوسف ثقفی، والی فارس شده بود؛ در سال ۷۴ هجری، شهر شیراز را تجدید بنا کرد. در منابع قدیم و نزدیک به عصر حافظ، دو تصویر و توصیف از شیراز دیده میشود:
نخست از حمدالله مستوفی (م حدود ۷۵۰ هـ.ق) و دوم از ابن بطوطه (م ۷۷۹ هـ.ق) که شیراز را به چشم خود دیده و توصیفاتی کوتاه ولی ارزنده، از شهر و زندگانی اجتماعی و سیاسی آن به دست میدهد.
آنچه از گزارشهای این جغرافینویسان به دست میآید، چنین است:
در قرن هشتم، شیراز دارای برج و بارویی بوده است که صمصامالدوله، فرزند عضدالدوله آن را در قرن چهارم بنیان نهاده بوده است. در آن زمان (میانه قرن هشتم) شیراز ۱۷ محله و ۹ دروازه داشته، هوای شیراز معتدل و در غایت خوشی بوده، آبش از قنوات تأمین میشد و بهترین کاریز آن، رکنآباد بوده است که رکنالدوله بن ابن بویه دیلمی بنیان آن را نهاده و حافظ در اشعار خویش، چنین از آن یاد میکند:
شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
از میوههایش انگور مثقالی به غایت نیکو بوده و در آنجا، درخت سرو خوب میرویید و فراوان بوده است. (بنابراین اگر سرو در شعر سعدی و حافظ به اندازه گل و بلبل حضور دارد، عجیب نیست).
در مذهب، مردم شهر اکثراً سنی شافعی و اندک نیز حنفی و شیعی بودهاند. اهل شهر درویشنهاد و پاکاعتقاد بودهاند و فقیر در این شهر کم بوده است و «شیرازی متمول به نادر افتد». شهر هرگز از اولیا خالی نبوده و بدین سبب آن را برج اولیا نام نهادهاند. در آن شهر جامع عتیقی هست که عمرولیث صفاری ساخته و نیز مسجد جدیدی (مسجد نو) که اتابک سعد بن زنگی سلغری و دارالشفایی که عضدالدوله ساخته است و سایر ابواب الخیر، از خانقاه و مدرسه و مسجد که در آن شهر هست، «همانا از پانصد بقعه درگذرد» که موقوفات بیشماری وابسته به آنهاست. همچنین در آنجا مزارات متبرکه است مثل امامزادگان محمد و احمد فرزندان امام موسی کاظم (ع) و بقعه شیخ ابوعبدالله خفیف و بقعه باباکوهی و روزبهان و شیخ سعدی و خواجو و ... .
شیراز در قرن هشتم، کانون مهم فرهنگی ایران و جهان اسلام و دارالعلم نیز بوده است. این شهر دارای دارالقرآن و مدارس علمیه بسیاری بوده که دانشمندانی چون میرسیدشریف جرجانی (استاد حافظ)، شمسالدین عاملی، مؤلف نفایس الفنون، در آن درس میگفتهاند و در رباط شیخ ابوعبدالله خفیف، ابوسعید بلیانی به بیش از هفتاد کس درس میداده است. در این مدارس علوم متداول عصر، به ویژه علوم قرآنی و مخصوصاً علم قرائت و تفسیر، تدریس میشده است که عمدهترین تفسیر قران در محافل علمی عصر حافظ «کشاف زمخشری» بوده و بیجهت نیست که ابن بطوطه میگوید: روی زمین هیچ جا قرآن را به خوبی شیرازیها نمیخوانند و حافظ نیز در اشعارش از «درس قرآن» سخن میگوید:
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار تا بود وردت دعا و درس قرآن، غم مخور
تاريخچهی آرامگاه
پس از آنكه روح بلند حافظ (در ۷۹۲ یا ۷۹۱ ه.ق) به ملکوت اعلا پیوست، در خاك باغ مصلی كه مأوا و محل گشت و تفرج او بود، در زیر سایه سرو روانی به خاك سپرده شد. ۶۵ سال پس از وفات او (یعنی در سال ۸۵۶ ه.ق.) در زمان حكمرانی میرزا ابوالقاسم گوركانی، شمسالدین محمد یغمایی كه استاد و وزیر حكمران گورکانی بود، بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا كرد و جلوی آن را حوض بزرگی ساخت كه از آب ركن آباد پر میشد.
این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس مرمت شد. در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت. اما بنیادیترین كار بر مزار حافظ در زمان كریمخان زند بود. او در سال ۱۱۸۹ ه.ق ساختمانی اساسی روی آرامگاه حافظ ساخت. ساختمان او به شیوهی بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یك پارچه بود كه از طرف شمال و جنوب گشاده به فضای باز و در طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود به گونه ای كه مقبرهی حافظ در شمال تالار قرار میگرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود. این چهارستون با ارتفاع ۵ متر هنوز هم وسط تالار مقابل پلهها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی میكنند.
همچنین كریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه شیراز بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزلهای حافظ را به خط نستعلیق كه توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، روی آن حجاری كردند (كه این سنگ هنوز هم روی قبر قرار دارد).
ابعاد این سنگ ۴۰ *۸۰*۲۶۶ سانتیمتر است. بالای كتیبه ی سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است: " انت الباقی و كل شی هالك "
در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در ۱۲ سطر با مطلع:
مژدهی وصل تو كو كز سر جان بر خیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع:
ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف اله باش
نوشته شده است. همچنین در دو گوشهی بالای سنگ، این دو مصرع نوشته شده است:
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه كه زیارتگه رندان جهان خواهد بود
و در گوشه پائینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است:
چراغ اهل معنی خواجه حافظ بجو تاریخش از خاك مصلی
كه خاك مصلی به حساب حروف ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است.
پس از حكومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت كردند كه برخی از آنان عبارتند از:
- در سال ۱۲۷۳ ه.ق. تهماسب میرزا (مؤید) حكمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت كرد؛
- در سال ۱۲۹۵ ه.ق. مرحوم فرهاد میرزا (معتمدالدوله) فرمانفرمای فارس معجری چوبی بر آرامگاه خواجه نصب كرد؛
- در سال ۱۳۱۷ ه.ق ملا شاه جهان زرتشتی (اردشیر) ساكن تهران بخاطر علاقهای كه به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ میزند كه شعر زیر میآید:
ای صبا با ساكنان شهر یزد از ما بگو كای سر حق ناشناسان گوی میدان شما
گرچه دوریم ازبساط قرب همت دور نیست بنده شاه شماییم و ثنا خوان شما
وی از این شعر خوشش آمده و تصمیم میگیرد بقعه و بارگاه مجللی روی قبر حافظ بسازد. به همین منظور مشغول به كار میشود و معجری بر فراز قبر میسازد ولی یكی از سادات متظاهر وقت به جرم آنكه چرا یك شخص زرتشتی (گبر) میخواهد قبر حافظ را بسازد، آن بنا را خراب كرد و شخص بانی را از این كار باز داشت. (گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ میزند و خطاب به او میگوید: درویش میخواستند تو را نجس كنند، نگذاشتم!)
هنوز آثار افتادن چوب بستها روی سنگ قبر به صورت شكستگی در سنگ به چشم میخورد.
- در سال ۱۳۱۹ ه.ق. شاهزاده ملك منصور (ملقب به شعاعالسلطنه) والی فارس معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و كتیبه ای را نیز بالای آن قرار داد.
- در سال ۱۳۱۰ خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود، سر در حیاط جنوبی و نارنجستان آن را سروسامان داد، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را« خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد.
- در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) و علی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشهی آرامگاه حافظ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس «آندره گدار» شرقشناس و ایرانشناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و در سال ۱۳۱۶ به اتمام رسید.
طبق این نقشه در تالار، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود، از دو طرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه، شامل باغ در جنوب تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.
در این ساختمان، عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که ۵۶ متر طول دارد و به وسیلهی ۲۰ ستون سنگی بلند نگاه داشته میشود. چهار ستون یکپارچهی کریم خانی در میان این ستونها قرار دارد و ۱۶ ستون دیگر دو تکه است که در سال ۱۳۱۵ شمسی ساخته و نصب شده است.
طراح آرامگاه حافظ
یکی از شرقشناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می ورزید، آندره گدار فرانسوی بود. او که فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس بود، به سال ۱۳۰۷ هجری شمسی به دعوت دولت وقت و به منظور ساماندهی اداره کل باستانشناسی، نگهداری و مرمت بناهای تاریخی به ایران آمد. وی در طی ۳۲ سال اقامت در ایران (مدیریت اداره کل عتیقات و ریاست دانشکده هنرهای زیبای تهران) از بیشتر آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیهی فهرستی از آنها، اقداماتی در جهت حفظ و نگهداری و مرمت این آثار ایجاد کرد.
آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازیها به نمایندگی کمیتهی ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریهی فرانسهی آزاد را در تهران منتشر کرد. او از سال۱۹۳۶ به بعد به منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان، با همکاری همسرش بانو یدا گدار و عدهای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار جزواتی سالانه به زبان فرانسه به نام آثار ایران دست زد و در هشت جزوه بادقت و وسواس فراوان با ذکر جزئیات هنر ایران و ارائهی طرح و نقشهی بناها به معرفی یکایک این آثار همت گماشت. ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.
معماری بنا
آرامگاه حافظیه مجموعاً ۲۰.۰۰۰ متر مربع مساحت دارد و دارای چهار در است: یکی جنوبی (در ورودی اصلی)، دو در بزرگ و کوچک در سمت غربی و یک در که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده میشود. بنای آرامگاه به دو صحن شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حد فاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی از یکدیگر جدا شدهاند.
صحن (حیاط) جنوبی
این حیاط که نسبت به کف تالار ۱۸ پله، حدود ۴ متر پایینتر قرار گرفته، دارای ابعاد ۸۰ * ۱۵۰ متر است. در وسط حیاط باغچهی باریک بلوار مانندی است (به عرض ۴ متر) که در آن چمن و گل کاشته میشود. در طرفین این بلوار، دو راهرو به عرض ۴ متر است که به رفت و آمد بازدیدکنندگان اختصاص دارد.
در اطراف دو راهرو، دو باغچه است (به ابعاد ۲۰* ۴۵ متر) که اطراف آنها سرو و کاج کاشتهاند و در وسط هر یک از این دو باغچه، یک حوض مستطیلی (به ابعاد ۴* ۳۲ متر) ساخته شده است. طرفین این دو باغچه راهرویی است به عرض ۴ متر که برای استراحت و رفت و آمد احداث شدهاند. در مشرق و مغرب حیاط دو نارنجستان است (که هر یک به ابعاد ۳۵* ۷۰ متر است). این نارنجستانها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرماند، در فصل بهار که غرق بهار نارنج میشوند، فضای حافظیه را معطر میسازند.
در سه طرف حیاط جنوبی آرامگاه دیوارهای اجری مرتفعی است، منتها قسمتی از وسط دیوار جنوبی را برداشته و نردههای آهنی نصب کردهاند و وسط آن، در ورودی به حافظیه قرار دارد که با سه پله به خیابان گلستان متصل میشود.
تالار حافظیه
همانگونه که توضیح داده شد، این تالار از ساختمانهای دورهی زندیه است که درگذشته وسط آن تالاری با چهار ستون و هر طرف آن تالار، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات اخیر اتاقها را برداشتهاند و تالار فعلی به طول ۵۶ متر و عرض ۸ متر با ۲۰ ستون سنگی به ارتفاع ۵ متر به وجود آمده است.
شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد.
در طرفین تالار(مشرق و مغرب آن) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار دارد. در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار شرقی و سه بیت بر پیشانی دیوار غربی) یکی دیگر از غزلهای حافظ را به خط نستعلیق روی سنگ مرمر نوشته و نصب کردهاند. مطلع این غزل عبارت است از:
روضهی خلدبرین خلوت درویشان است مایهی محتشمی خدمت درویشان است
همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی ( صحن جنوبی ) غزل:
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایهی آن سرو روان ما را بس
و بر پیشانی نمای دیگر و به سمت مقبره، غزل:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست
نصب شده است.
صحن (حیاط) شمالی
صحن شمالی حافظیه با ابعادی در حدود ۶۰* ۵۰ متر، در گذشته قبرستان عمومی بوده است. در وسط صحن، قبر خواجه قرار دارد که با پنج پله، قریب یک متر از کف صحن مرتفعتر است.
سنگ مرمری که کریمخان زند روی مزار حافظ گذاشته، هنوز با زیبایی و به همان حال باقی است.
بالای قبر گنبدی است که به وسیلهی هشت ستون سنگی یکپارچهی پنج متری و به شکل ستونهای کریمخان نگهداری میشود. سطح خارجی گنبد به وسیلهی ورقهای مس، ترک ترکی، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشیهای رنگین معرق، تزئین شده است.
دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است. روی این کتیبهها غزلی زیبا از حافظ با مطلع:
حجاب چهرهی جان میشود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
نقش بسته است.
در جنوب صحن دو حوض آب بزرگ و مستطیل شکل (در شرق و غرب) قرار دارد که منبع آب حوضهای بزرگ باغ ورودی در صحن جنوبی است و هر یک به وسیلهی دو باغچه با درختان نارنج محصور شده است. دورتا دور صحن نیز باغچههایی است که در آن ها کاج، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است.
در سمت شرقی صحن، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاههای خصوصی خانوادهی فربد و آرامگاه معدل (محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است.
بر پیشانی این دیوار، غزل:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشتهی خویش آمد و هنگام درو
و غزل:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
با خط زیبای ثلث روی کتیبههایی نصب شده است.
در سمت شمالی صحن حافظیه، عمارت کتابخانه است که مرکز حافظ شناسی در آن قرار دارد. سمت غرب کتابخانه، چایخانهی سنتی و در قسمت شرق آن نیز غرفهی فروش کتابهای میراث فرهنگی است.
بر سر در چایخانه کتیبهای با خط نستعلیق و بیت:
رواق منظر چشم من آشیانهی تست کرم نما و فرود آ که خانه خانهی تست
و در سراسر پیشانی دیوار شمالی صحن، غزل:
سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی گفت باز آی که دیرینهی این درگاهی
با خط زیبای ثلث به چشم میخورد.
سمت غربی صحن شمالی نیز دیواری است با غرفهها و آرمگاههای خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل:
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است بیار باده که بنیاد عمر بر باد است
جلوه گری میکند.
در این سمت نیز مقبرهها و آرامگاههایی وجود دارد که مهمترین آنها مقبره الشعرا است.
وسط این محوطه کوچک و زیبا حوضی کوچک و نسبتاً عمیق قرار دارد. این قسمت اکنون به کلاسهای بخش آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است.
در مقبره الشعرا (که با دری آهنی به فضای بزرگ و چمنکاری شده منتهی میشود) جمعی از شاعران، نویسندگان، عالمان، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیدهاند که مشهورترین آنان عبارتند از: دکتر لطفعلی صورتگر (شاعر، ۱۳۴۸-۱۲۷۹شمسی)، دکتر مهدی حمیدی شیرازی (شاعر و استاد دانشگاه۱۳۶۵-۱۲۹۳ شمسی) رسول پرویزی (نویسنده و داستاننویس، وفات ۱۳۵۶ شمسی) استاد جواد مصلح (فیلسوف فرزانه،۱۳۷۷ -۱۲۹۸ شمسی) استاد محمد خلیل رجایی (استاد حکمت و ادب، وفات ۱۳۵۴ شمسی) دکتر عبدالوهاب نورانی وصال (استاد دانشگاه ۱۳۷۳-۱۳۰۲ شمسی) استاد دکتر علیمحمد مژده (استاد فرزانهی ادبیات دانشگاه ، وفات ۱۳۸۱شمسی) استاد حمید دیرین (مؤسس و رئیس انجمن خوشنویسان فارس،۱۳۷۴-۱۳۱۵ شمسی) استاد نورالدین رضوی سروستانی (از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی،۱۳۷۹-۱۳۱۴ شمسی) آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی (سرحلقهی آزادی خواهان فارس، شهادت ۱۲۸۶ شمسی) دکتر سید ابوطالب فنائی (نویسنده، مترجم و شاعر، ۱۳۸۱-۱۳۲۸ شمسی) و...
همچنین دورتادور دیوارهی صحن شمالی با آجرنماها و طرحهای شمسه گونه و غرفههایی با درهای چوبی که شکل گلهای نیلوفر را در نقش خود جای دادهاند به زیبایی صحن جلوهای دو چندان میدهد. خطوط ثلث کتیبهها و کتیبهی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است.
در قسمت شمالی کف صحن و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده میشود که مهمترین آنها متعلق به شیخ محمد اهلی شیرازی (شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال ۹۴۲ ه.ق)، محمد نصیریالحسینی ملقب به فرصتالدوله شیرازی (شاعر، ۱۳۳۹-۱۲۷۱ ه.ق)، قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی (از اقطاب سلسهی ذهبیه، متوفی به سال ۱۱۹۹ ه.ق) و حاج ملاعلی سمنانی (عالم و عارف بزرگ) است.
جلوی کتابخانه نیز مقبره حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی (از مجتهدان فارس) شیخ محمد مهدی کجوری (از مجتهدان برجسته) شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما (دستغیب) دیده میشود. همچنین محل کنونی کتابخانه، مقبره قاسم خان، والی فارس بوده است.
نماد شناسی بنا
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماریاش، میتوان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید. بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرار گرفته است. خیابان میتواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم، نمیتوانیم به تفکرات حافظ پی ببریم، هم چنان که وقتی در خیابان ایستادهایم، آرامگاه را نمیتوانیم ببینیم. صحن جنوبی آرامگاه جلوهای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است. هر قدر که از در ورودی دورتر و به پلههای ایوان نزدیکتر میشویم، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر میشویم. از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان میرسیم که هر ردیف آن از ۹ پله تشکیل شده است. ۹ عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی جایگاهی ویژه دارد.
از پلهها که بالا میرویم، خود میتواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد. در این سیر، کمکم بنای مقبره چون خورشید درخشانی طلوع میکند.
ایوان بیانگر عالم ملکوت است، اینجاست که حجابها به کناری میروند و حقیقت (مقبره) آشکار میشود. پس از آشکاری حقیقت، فرود از پلهها نمایانگر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است.
صحن شمالی، عالم ملکوت را تداعی میکند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست مییابیم، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هر کسی از ظن خود یار آن میشود. هشت ستون مقبره، هم میتواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن میزیسته است.
نمای درونی سقف با رنگهایی تزئین شده که میتواند نمودهای عرفانی داشته باشد:
آبی فیروزهای نماد بهشت، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوهای سوخته نماد خاک است.
نمای بیرونی گنبد، هم نمودی از آسمان است و هم ترک ترکی و به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان.
وقتی این همه مفاهیم بلند پایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی، در هم آمیخته میشود، آرامگاه شخصیتی را میسازد که خود نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است.
به یقین حافظیه، آرامگاه دلها و زیارتگاه رندان جهان هست و خواهد بود. در سفر به شیراز، در حافظیه، دل آرام کنید.در پایان سخن از زبان لسان القیب برای دوستداران حافظ و کسانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، تفالی به رسم و ادب به دیوان حافظ زده و نثار جان و دلتان خواهیم کرد، امید است که پذیرا باشید .
به جان پیر خرابات و حقّ صحبت او که نیست در سر من جز هوای خدمت او
بهشت اگرچه نه جای گناهکاران است بیار باده که مُستظهرم به همت او
چراغ صاعقهی آن سحاب روشن باد که زد به خرمن ما آتش محبت او
بر آستانهی میخانه گر سری بینی مزن به پای که معلوم نیست نیّت او
بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب نوید داد که عام است فیض رحمت او
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست که نیست معصیت و زهد بی مشیّت او
نمی کند دل من میل زهد و توبه ولی به نام خواجه بکوشیم و فرّ دولت او
مدام خرقهی حافظ به باده در گرو است مگر ز خاک خرابات بُوَد فطرت او
مرسدس اسمی دخترانه با ریشه اسپانیایی به معنی «وقار و زیبایی» است.
کارخانه مرکزی شرکت مرسدس بنز در منطقه «زیندل فینگن» واقع در شهر اشتوتگارت قرار دارد.
در سال 1900 گوتلیب دایملر درگذشت و در 1902 پس از انعقاد قراردادی میان ویلهلم مایباخ و امیل جلینک، شرکت «دیامجی» تولید اتومبیل با برند مرسدس، که از ابتدای نام دختر جلینک، یعنی مرسدس جلینک گرفته شده بود را آغاز کرد.
در سال 1926 شرکت دایملر - بنز از ادغام دو شرکت دایملر - موتورن - گیزلشافت و بنز اند سی تأسیس شد و از تاریخ 28 ژوئن 1926 کارخانجات دو شرکت، تولیدات خود را با برند مرسدس بنز، به بازار عرضه کردند.
امروزه مرسدس بنز یکی از زیرمجموعههای شرکت «دایملر آ گ» به شمار میآید و همراه با آئودی و بامو سه خودروساز مشهور و لوکس آلمانی هستند که بهعنوان پرفروشترین خودروسازان لوکس جهان شناخته میشوند.
- - - - - - - -- -- - - --
به صورت کلی میتوان این ششمین مرکز دادهای است که فیسبوک میسازد تا بتواند ساختار لازم برای مدیریت این حجم عظیم از تصاویر، ویدیوها و لایکها را داشته باشد. دو مورد خاصی که در مورد این مرکز داده وجود دارد شاید بتواند الگویی برای دیگر کمپانیهای تکنولوژی بزرگ سراسر دنیا باشد.
اول از همه، همانطور که گفتیم مرکز دادهی جدید فیسبوک ۱۰۰ درصد انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر و پاک جذب میکند و مورد دوم اینکه این اولین مرکز دادهای در جهان است که از تکنولوژی Open Compute Project بهره میبرد.
این تکنولوژی که به صورت خلاصه OCP خوانده میشود یکی از ابتکارهای فیسبوک در سال ۲۰۱۱ است که کاملا شیوهی ساخت سرورها و سختافزار شبکه را تغییر میدهد تا عملکردی بهینهتر داشته باشند. همین تکنولوژی باعث شده تا فیسبوک بتواند از تجهیزاتی ارزانتر و انعطافپذیر استفاده کند که میتواند صرفهجویی زیادی برای این شبکهی اجتماعی داشته باشد.
کمپانیهای قدیمی مانندسیسکو به علت نداشتن تکنولوژی لازم در این زمینه قادر به استفاده از OCP نیستند؛ اما کمپانیهای دیگری مثل مایکروسافت به تازگی به تکنولوژی OCP در برخی محصولات خود روی آوردهاند. در میانههای سال ۲۰۱۵ بود که محبوبترین شبکه اجتماعی دنیا اعلام کرد که تکنولوژی OCP توانسته ۲ میلیارد دلار را از هزینههای عملیاتی این کمپانی کم کند. اگر این دیتاسنتر جدید بتواند جوابگوی نیازهای فیسبوک باشد، به زودی باقی شرکتها نیز از آن پیروی خواهند کرد.
این گزارش حاکی است که ۷۰ درصد از خانمها از دور بودن از موبایل خود هراس دارند و ۶۶ درصد از مردم قبل از خواب حتماً موبایل خود را چک میکنند. میزان نوموفوبیا در بین سنین ۲۴-۱۸ سال ۷۷ درصد گزارش شده و ۷۲ درصد از مردم جهان نمیتوانند بیش از۱۵۰ سانتیمتر مربع از موبایل خود فاصله داشته باشند.
از طرف دیگر دانشمندان میزان آلودگی تلفن همراه را بهمراتب آلودهتر از کثیفترین سطوح اطراف محل زیست انسان یعنی توالت گزارش کردهاند. همه اینها اهمیت تمیز کردن تلفن همراه را صدچندان کرده است. اما از آنجا که این وسیله الکترونیکی قابل شستشو نیست و دستمالها یا اسپریهای معرفیشده برابر تحقیقات بهعملآمده اثربخشی چندانی را از خود نشان ندادهاند، بنابراین استفاده از اشعه UV یا ماوراءبنفش به کمک میکروبکشی تلفن همراه آمده است.
بر اساس اطلاعات منتشرشده در سایت سنیتایزر بهتازگی دستگاهی بانام سنیتایزر تلفن همراه معرفی شده است که با کمترین ضرر قادر به از بین بردن آلودگیهای تلفن همراه است.
این دستگاه با تابش اشعه ماوراءبنفش یا همان uv-c با طولموج۲۵۳ نانومتر در مدت ۶ دقیقه باعث از بین بردن میکروبها به میزان ۹۹.۹ درصد میشود.
دستگاه سنیتایزر بهگونهای طراحیشده که علاوه بر تلفن همراه وسایلی نظیر ساعت مچی، عینک، سمعک، سکه و... را میتواند ضدعفونی کند.
قابلیت شارژ تلفن همراه نیز یکی دیگر از مزیتهای این دستگاه است. در همین زمینه پیشبینی میشود به دلیل نگرانی جامعه در خصوص آلودگیهای تلفن همراه، دستگاه سنیتایزر، جایگزین شارژرهای فعلی شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به وبسایت سنیتایزر مراجعه کنید.
www.sanitizer.ir
02166400064
تا امروز در دنیای گیم تبهای فراوانی به راه افتاده و فروکش کردهاند، کمپانیهای مختلفی آمده و رفتهاند و ایدههای متفاوتی شکل گرفتهاند یا رها شدهاند و در میان همهی اینها، بازیها و لوازم بازی هم همراه ما رشد کردهاند و قد کشیدهاند. بازیها زمان زیادی را منتظر ماندهاند تا دلبریهایشان را از صفحهیاسیلوسکوپ به تلویزیونهای بزرگ و صفحهنمایش اسمارتفونهای پرقدرت بیاورند و حالا میخواهند کمکم قابهای دیگری را هم برای هنرنمایی پیدا کنند؛ قابهایی که با آنها بیش از پیش تواناییهایشان را به رخ ما بکشند. اما بازیها در چه پلتفرمهای جدیدی میتوانند قرار بگیرند و آیندهی آنها قرار است چگونه باشد؟ برای اینکه پاسخی به این پرسشها داده باشیم، در اینجا به ۱۰ مورد از فناوریهایی که میتوانند آیندهی گیمینگ را رقم بزنند نگاهی کوتاه میاندازیم.
۱. پردازش ابری و استریم کردن بازی
بسیاری از کمپانیهای شاخصی که در زمینهی گیم فعالیت میکنند، باور دارند که کلاود گیمینگ (Cloud Gaming) و استریم بازیها در آیندهی این صنعت نقشی مهم را ایفا خواهند کرد؛ هرچند که این موضوع ممکن است برای ما و بسیاری از هموطنانمان چندان ملموس و دلپذیر نباشد. سونی و انویدیا از جملهی این کمپانیها هستند که با معرفی سرویسهای پلیاستیشن ناو و جیفورس ناو عملاً وارد حوزهی استریم گیمشدهاند. گیمفلای (GameFly) هم یکی دیگر از فعالیتکنندگان این عرصه است که در حال حاضر، امکان استریم گیم را بر روی ست-تاپ باکس Amazon Fire TV و برخی از تلویزیونهای هوشمند سامسونگفراهم کرده است. البته در این میان، نام چند سرویس ناکام هم به چشم میخورد که میتوان از آنلایو(OnLive) بهعنوان مهمترین آنها یاد کرد. کمپانی آنلایو که یکی از سرویسدهندگان مطرح کلاود گیمینگ بود، در سال ۲۰۱۲ با مشکلی جدی روبهرو شد و سرانجام پس از چندین سال فعالیت، بعد از آنکه حقامتیازها و بخشهای اساسیاش توسط سونی خریداری شد، مدتی پیش فعالیتاش را متوقف کرد. آنلایو نوعی کنسول بازی را در اختیار مشتریان قرار میداد که با اتصال آن به سرورهای کمپانی میشد به انجام بعضی از بازیها پرداخت. این سرویس همچنین بر روی پلتفرمهای دیگری از جمله رایانههای شخصی و دستگاههای اندرویدی قابل استفاده بود.
یکی از دلایل شکست خوردن کمپانیهایی مانند آنلایو در کلاود گیمینگ این است که در دسترس قرار دادن بازیها به این شکل، کار سادهای نیست و آنها را نمیتوان به سادگی موسیقی و فیلم استریم کرد. بازیها به انجام محاسبات سنگین نیاز دارند که دیتاسنترها باید بهخوبی از پس انجام آنها بربیایند و سپس خروجیشان را از طریق شبکه، بیدرنگ به دست کاربران برسانند. ضمناً گیم یک رسانهی دو طرفه با پیشنیازهای خاص خودش است؛ از جمله اینکه بازیکن انتظار دارد حرکاتاش فوراً و بدون تأخیری قابل تشخیص، در آن اجرا شوند. همهی این موارد نیازمند فراهم کردن دیتاسنترها و سرورهایی قدرتمند از سوی سرویسدهنده و همچنین دسترسی داشتن کاربر به اتصالی پایدار با پهنای باند مناسب و تأخیری کم است. از اینرو و با توجه به محدودیتهای موجود در فناوریهای ارتباطی، بعضی استریم کردن را شیوهی چندان مناسبی برای عرضه کردن بازیها نمیدانند. در آن سو، بسیاری هم عقیده دارند که پیشرفتهای فعلی در زمینهی ارتباطات، بهویژه معرفی شدن کابلهای فیبر نوری جدید، امکان استریم کردن بازیها را بهخوبی فراهم کرده است. در همین راستا و بنا به بعضی پیشبینیها، انتظار میرود که در آیندهی نزدیک، بیشتر مخاطبان بهجای آنکه نسخهی فیزیکی بازیها را خریداری کنند در عوض به اجاره کردن آنها رغبت نشان دهند یا آنکه تمایل داشته باشند با پرداخت حق عضویت، بازیهای مورد نظرشان را در قالب استریم تجربه کنند.
پررنگ شدن نقش پردازش ابری و عرضهی دیجیتالی در گیمینگ میتواند تغییرات عمدهای را در دنیای بازیها به وجود بیاورد. یکی از این تغییرات، ساخته شدن هرچه بیشتر بازیهای اپیزودیک و چند قسمتی است؛ بهطوری که مراحل و خطهای داستانی جدید بهمرور و با گذشت زمان در دسترس مخاطبان قرار بگیرند. عرضهی بازیها به شکل دیجیتالی به کاهش هزینهی ساخت هم منجر میشود؛ چرا که در این روش نیازی به بستهبندی و قرار دادن محتوا بر روی دیسکهای فشرده نیست. کلاود گیمینگ همچنین نیاز به کنسولهای بازی و رایانههای گیمینگ گرانقیمت را کاهش میدهد و به لطف آن میتوان بازیهای مختلف را بر روی دستگاههایی با مشخصات معمولی تجربه کرد. البته در صورت همهگیر شدن بازیهای دیجیتالی، فروشگاههایی نظیر گیماستاپ باید فکری به حال خودشان بکنند؛ چرا که با کمتر شدن یا از میان برداشته شدن بازیهای فیزیکی، کسبوکار آنها با مشکل روبهرو خواهد شد.
۲. صفحهنمایشهای ثانویه
به لطف کمپانی نینتندو، بهکارگیری صفحهنمایشهای ثانویه در دنیای بازیها پدیدهی جدیدی نیست. این کمپانی در سال ۲۰۰۴ با عرضهی DS طعم استفاده از کنسولهای دستی با دو صفحهنمایش را به مخاطبان چشاند و در سال ۲۰۱۲ هم کنسول Wii U را با کنترلر منحصربهفردش روانهی بازار کرد تا نشان دهد که وجود یک صفحهی دوم چه قابلیتهایی را میتواند به تجهیزات گیمینگ خانگی اضافه کند. کنترلر Wii U که ترکیبی از گیمپد و تبلت است، با صفحهنمایش لمسیاش و بسته به نوع محتوا به بازیکن امکان میدهد که از رابطلمسی استفاده کند، به بخشهایی مانند نقشه بهطور فوری دسترسی داشته باشد، از زاویهدید متفاوتی به بازی نگاه کند یا در صورت تمایل، بازی را بهجای تلویزیون از طریق این صفحه تجربه کند. در کل، میتوان گفت که گرچه Wii U در نسل هشتم کنسولها چندان موفق ظاهر نشد، اما ایدهی استفاده از صفحهنمایش دوم را یک گام دیگر به پیش برد. در این میان، فراگیر شدن تبلتها و اسمارتفونها باعث شد تا بعضی کمپانیها تمایل پیدا کنند که از آنها بهعنوان صفحهنمایش دوم استفاده کنند. مایکروسافتیکی از این کمپانیها است که با عرضهی اپلیکیشن اسمارتگلس (SmartGlass) در این راستا قدم برداشته است. اسمارتگلس به کاربران ایکسباکس 360 و ایکسباکس وان این امکان را میدهد تا با نصب کردن آن در اسمارتفونها، تبلتها و رایانههای شخصیشان، از طریق دستگاه میزبان با کنسول تعامل داشته باشند. پیمایش در داشبورد ایکسباکس و تایپ متن از طریق دستگاه موبایل، توقف و پخش فیلم از راه دور و مشاهدهی اطلاعات بعضی بازیها بر روی صفحهی اسمارتفون، از کارهایی است که میتوان با این اپلیکیشن انجام داد.
در سوی دیگر، کمپانی سونی هم ترکیبی از استریم و صفحههای ثانویه را در کارنامهاش دارد. قابلیتریموت پلی (Remote Play) که در کنسولهای پلیاستیشن 3 و پلیاستیشن 4 در نظر گرفته شده، این امکان را برای کاربران فراهم میکند تا بازیهای این دو کنسول را بر روی کنسول PSP (تنها در پلیاستیشن 3)، پلیاستیشن ویتا و برخی از اسمارتفونها و تبلتهای سری اکسپریا استریم کنند. به این شکل، کاربر میتواند از آزادیعمل استفاده از کنسول دستی در فضای خانه بهرهمند شود. البته در این قابلیت، محتوای کموبیش یکسانی بر روی کنسول خانگی و کنسول دستی به نمایش درمیآید و از اینرو آن را نمیتوان جزء مکملی برای صفحهی تلویزیون دانست.
اما بد نیست که اشارهای هم به آن دسته از لوازم جانبی گیمینگ داشته باشیم که به صفحهنمایش داخلی مجهز شدهاند. یکی از شاخصترین این محصولات، صفحهکلید دثاستاکر آلتیمیت (DeathStalker Ultimate) از کمپانی نامآشنای ریزر است. دثاستاکر آلتیمیت یکی از محصولات گیمینگ گرانقیمت در ردهی خودش به شمار میرود که در میان ویژگیهایاش یکی بیشتر از همه جلوه میکند: یک صفحهنمایش لمسی داخلی با اندازهی ۴ اینچ. این صفحهنمایش داخلی قابلیتاش را دارد که برای کارهایی نظیر وبگردی، نمایش ویدئو و اطلاعات درون بازیها مورد استفاده قرار گیرد یا اینکه بهعنوان یک تاچپد به ایفای نقش بپردازد. در کنار این صفحه، ۱۰ کلید هم با صفحهنمایشهای داخلی قرار گرفتهاند که کاربر میتواند ۱۰ کاربرد مختلف را، بههمراه تصاویر اختصاصی، به آنها اختصاص دهد. ریزر از مجموعهی این صفحه و کلیدها با نام رابطکاربری سوئیچبلید (Switchblade UI) یاد میکند. سوئیچبلید علاوه بر صفحهکلید، در بعضی از لپتاپهای سری بلیدِ (Blade) ریزر هم مورد استفاده قرار گرفته است.
بهطور خلاصه، گرچه صفحهنمایشهای ثانویه هنوز راه زیادی در پیش رو دارند و هنوز کاملاً جای خودشان را پیدا نکردهاند، ولی بهکارگیری آنها از همین الان هم میتواند جذابیت و عمق بیشتری به بعضی بازیها ببخشد. نقشآفرینیها از آثاری هستند که بهخوبی میتوانند از این نوآوری بهره ببرند و مثلاً با نمایش دادن نقشه و آیتمها در صفحهای مجزا، بازیکن را به شکلی متفاوت همراهی کنند. در بازیهای ورزشی هم میتوان کارهایی مانند مدیریت تیم را با این نوآوری، سادهتر و جذابتر از گذشته انجام داد.
۳. واقعیت مجازی
ویکیپدیا واقعیت مجازی را اینگونه تعریف میکند:
واقعیت مجازی (Virtual Reality، بهاختصار VR) که با عبارتهای «محتوای چندرسانهای فراگیر» یا «زندگی شبیهسازیشده توسط رایانه» هم از آن یاد میشود، به معنای ایجاد یک محیط [مجازی] است که «حضور فیزیکی» را در مکانهایی در جهان واقعی یا دنیایی تخیلی شبیهسازی کند و به کاربر امکان دهد تا با [اجزای] آن دنیا تعامل داشته باشد. واقعیت مجازی بهطور مصنوعی تجربیاتی را مبتنی بر حسهای بینایی، شنوایی، لامسه و بویایی ایجاد میکند.
این روزها یکی از داغترین بحثهای دنیای دیجیتال در مورد هدستهای واقعیت مجازی است. با آنکه این اصطلاح اخیراً بر سر زبانها افتاده، اما تجهیزات مرتبط با آن، از مدتها پیش در دسترس بودهاند. درواقع لوازمی مانند شهر فرنگ و دوربین اسلاید دستی که به سالهای دور تعلق دارند هم به سهم خودشان چنین تجربهای را، منتهی از نوع ابتدایی و یکسویه، برای مخاطبان فراهم میکردند.
یکی از اصلیترین تلاشهایی که زمینهساز ساخت هدستهای واقعیت مجازی به شکل امروزی شد به سال ۱۹۶۸ بازمیگردد. در این سال ایوان سادرلند، دانشمند علوم رایانه، به کمک یکی از دانشجویاناش دستگاهی را به نام «شمشیر داموکلس» (The Sword of Damocles) ساخت که بهعنوان اولین هدست واقعیت مجازی و واقعیت افزوده (Augmented Reality، بهاختصار AR) شناخته میشود. این دستگاه ظاهری زمخت داشت و اولین برنامهای که برای آن نوشته شده بود، یک مکعب معلق در هوا را، آنهم در قالبوایرفریم (Wireframe)، به کاربر نشان میداد. ساختهی سادرلند به دلیل محدودیتهای فنی و وزن بالایاش توسط اهرمی از سقف آویزان شده بود و طراحی آن هم به شکلی بود که در زمان استفاده، علاوه بر تصویر مجازی، مقداری از فضای اطراف هم دیده میشد.
از مشخصات و بحثهای فنی که بگذریم، دلیل انتخاب نام این محصول هنوز هم در نوع خودش جالب است. در ادبیات یونان، شمشیر داموکلس شمشیری است که با تار مویی از سقف آویزان شده و از این جهت به نوعی خطر بالقوه و همیشه در کمین اشاره میکند. ظاهراً این نام به دلیل ظاهر نهچندان دلچسب ساختهی سادرلند و قرار گرفتناش در بالای سر کاربر برای آن انتخاب شده بود؛ اما این نامگذاری همچنین میتواند نوعی کنایه باشد از خطراتی که واقعیت مجازی، در کنار همهی امتیازاتاش، ممکن است با خودش به همراه داشته باشد.
پس از فعالیتهای سادرلند، واقعیت مجازی در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی شکل جدیتری به خودش گرفت. راهاندازی آزمایشگاه واقعیت مجازی توسط آتاری در سال ۱۹۸۲، تاسیس کمپانی ویپیال ریسرچ (VPL Research) در ۱۹۸۵، معرفی هدست سگا ویآر (Sega VR) برای سیستمهای آرکید و کنسول مگا درایو در سال ۱۹۹۱، عرضهی سری Virtuality (اولین مجموعه از دستگاههای واقعیت مجازی چندنفره و تحت شبکه که به تولید انبوه رسید) در همان سال و عرضهی ناموفق کنسول Virtual Boy در ۱۹۹۵ جزو مهمترین فعالیتهایی بودند که در این بازهی زمانی انجام شدند. البته محصولات واقعیت مجازی در آن روزها توانایی بالایی نداشتند و در بسیاری موارد نمیتوانسند تجربهای فراگیر و دلپذیر را برای کاربران فراهم کنند؛ بهطوری که بروز ناراحتی و سردرد در زمان بهکارگیری بعضی از این تجهیزات به امری بدیهی تبدیل شده بود.
در سالهای اخیر کمپانیهای مختلفی وارد حوزهی واقعیت مجازی شدهاند و اتفاقات گوناگونی را در این زمینه رقم زدهاند. هدستآکیولس ریفت (Oculus Rift) شاید مهمترین محصول واقعیت مجازی این روزها باشد. آکیولس ریفت که حاصل همکاری پالمر لاکی، بنیانگذار کمپانی آکیولس ویآر (کمپانی سازندهی هدست که توسطفیسبوک خریداری شد)، و جان کارمک، برنامهنویس و بازیساز افسانهای، است، در نمونههای آزمایشیاش تواناییهای بالایی را از خودش نشان داده و باعث شده تا بسیاری انتظار نسخهی نهاییاش را بکشند. دو صفحهنمایش OLED با رزولوشن ۱۰۸۰ در ۱۲۰۰ پیکسل (جمعا ۲۱۶۰ در ۱۲۰۰ پیکسل)، شتابسنج، ژیروسکوپ و حسگر مغناطیسی بخشهای اصلی ریفت را تشکیل میدهند؛ ضمن اینکه یک گیمپد ایکسباکس وان هم همراه آن عرضه میشود. کنترلری به نام تاچ (Touch) هم برای این محصول در نظر گرفته شده که قرار نیست در بستهبندی آن جای بگیرد. ریفت از طریق خروجی 1.3 HDMI و دو درگاه USB 3.0 به رایانهی میزبان متصل میشود و به رایانهای با قدرت سختافزاری بالا نیاز دارد؛ بهطوری که پردازندهی Intel i5-4590، کارت گرافیک NVIDIA GTX 970 یا AMD 290 و ۸ گیگابایت رم جزو سختافزارهای پیشنهادیاش به شمار میروند.
موفقیتهای پیش از عرضهی ریفت باعث شد تا کمپانی سامسونگ با همکاری سازندگان آن، Gear VR را به طرفداراناش معرفی کند. این محصول درواقع یک هدست بدون صفحهنمایش به همراه دو لنز و چندین حسگر (شتابسنج، ژیروسکوپ، حسگر مغناطیسی و مجاورت) است. هدست Gear VR برای نمایش تصاویر و انجام عملیات پردازشی از صفحهنمایش و پردازندهی اسمارتفونهای مورد پشتیبانی سامسونگ (مانند گلکسی نوت 5 و گلکسی اس 6) استفاده میکند؛ به این شکل که اسمارتفون در محل در نظر گرفتهشده در جلوی Gear VR قرار میگیرد و با درگاه Micro USB به هدست متصل میشود. ساختهی مشترک سامسونگ و آکیولس از یک تاچپد بههمراه کلید بازگشت و کلیدهای تنظیم بلندی صدا هم بهره میبرد.
نمیشود که از واقعیت مجازی، آنهم در زمینهی گیمینگ، صحبت کنیم و حرفی از سونی به میان نیاوریم. سونی ظاهراً بیشتر از ۴ سال است که بهطور جدی بر روی هدست واقعیت مجازیاش کار میکند (این شرکت قبلاً در سال ۱۹۹۷ هدستی به نام Glasstron را عرضه کرده بود) و گفته میشود که طراحی پلیاستیشن مووهم با توجه به امکان وجود چنین محصولی انجام شده است. هدست سونی تا مدتها با اسم رمز پروژهی مورفیوس (Project Morpheus) شناخته میشد تا اینکه در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ به پلیاستیشن ویآر، تغییر نام داد. نمونههای فعلی پلیاستیشن ویآر به صفحهنمایش OLED با رزولوشن ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ پیکسل مجهز شدهاند و برای ردیابی هم از شتابسنج و ژیروسکوپ بههمراه دوربین PlayStation Eye استفاده میکنند. اتصال پلیاستیشن ویآر به پلیاستیشن 4 از طریق درگاههای USB و HDMI صورت میگیرد و گیمپدDualShock 4 و پلیاستیشن موو هم میتوانند بهعنوان ابزارهای ورودی، در کنار این محصول مورد استفاده قرار گیرند.
در این میان، کمپانی اچتیسی با همکاری ولو هدست اچتیسی وایو (HTC Vive) را به علاقهمندان معرفی کرده است. نمونهی فعلی این محصول از رزولوشن کلی ۲۱۶۰ در ۱۲۰۰ پیکسل بهره میبرد و علاوه بر کنترلر حرکتی ویژهاش، موسوم به SteamVR، با گیمپدهای استاندارد هم سازگاری دارد. وایو برای موقعیتیابی از ترکیب ژیروسکوپ و شتابسنج با حسگر لیزری استفاده میکند و از طریق درگاههای HDMI و 3.0 USB به رایانهی میزباناش متصل میشود.
در آن سو گوگل که روزبهروز به حوزههای بیشتری از فناوری سر میزند، با یک محصول ارزانقیمت به نامکاردبورد (Cardboard) وارد بازار واقعیت مجازی شده است. محصول گوگل یک هدست از جنس مقوای ضخیم همراه با لنزهای داخلی است که مانند Gear VR از اسمارتفونها بهعنوان صفحهنمایش استفاده میکند. گوگل علاوه بر عرضهی کاردبورد، فهرست قطعات مورد نیاز و طرحهای آن را هم بهطور رایگان منتشر کرده تا علاقهمندان واقعیت مجازی خودشان هم بتوانند این هدست غیر حرفهای را بسازند. نسخهی جدید کاردبورد که در همایش Google I/O 2015 معرفی شد، از اسمارتفونهای ۶ اینچی و کمتر پشتیبانی میکند.
کمپانی ریزر هم گوشه چشمی به واقعیت مجازی دارد و سعی میکند تا سهمی را از این بازار به خودش اختصاص دهد. محصولی که ریزر بر روی آن کار میکند هدستی به نام OSVR (مخفف Open Source Virtual Reality بهمعنای «واقعیت مجازی متن باز») است که همانطور که از اسماش برمیآید، قرار است پلتفرمی متن باز را به علاقهمندان واقعیت مجازی معرفی کند. گرچه OSVR هنوز جای کار زیادی دارد، ولی تا اینجا مشخصات خوبی را از خودش ارائه داده است. صفحهنمایش OLED با رزولوشن 1080p، شتابسنج، ژیروسکوپ و قطبنمای دیجیتالی از ویژگیهایی هستند که در نسخهی فعلی OSVR، یعنی Hacker Dev Kit v1.3 که ۳۰۰ دلار قیمت دارد، دیده میشوند. در اینجا باید از مایکروسافت و هدست هولولنز (HoloLens) هم یادی کرد که با توجه به قرارگیریاش در محصولات واقعیت افزوده، در قسمت بعدی مقاله به آن خواهیم پرداخت.
این خلاصهای از وضعیت واقعیت مجازی در حال حاضر بود. نسخهی ویژهی مصرفکنندگان آکیولس ریفت قرار است در سه ماههی آغازین سال جاری میلادی روانهی بازار شود و سونی هم از برنامهاش برای عرضه کردن پلیاستیشن ویآر در نیمهی اول سال صحبت کرده است. عرضهی Gear VR مدتی است که با قیمت ۱۰۰ دلار آغاز شده و اچتیسی وایو هم از آوریل به دست مشتریان خواهد رسید. اکنون باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا بازگشت دوبارهی این فناوری آنقدر پرقدرت هست که با غلبه بر مشکلات سر راهاش بتواند سال ۲۰۱۶ را بهعنوان سال واقعیت مجازی مطرح کند یا آنکه هنوز به کار بیشتری نیاز دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.