در باب این که شهادت به چه معنایی است و چگونه تعریف میشود، معیارهای بسیاری مطرح میشود؛ ولی به نظر میرسد یکی از اساسیترین معیارها، ایثار است. شهید کسی است که آرمانی الهی و آسمانی دارد و جان خود را در این راه اهدا میکند.
اما از سوی دیگر، شهید یک آرمان زمینی نیز دارد. به عبارت دیگر، شهید برخی واقعیات زمینی را مغایر ارزش های آسمانی خود می داند و حتی به قیمت به خطر انداختن جان خود سعی می کند این واقعیت زمینی را تغییر دهد. شهید در این راه جانش را می دهد و این تغییر را ایجاد می کند؛ ولی او در زمین شاهد این تغییر نیست، چرا که این تغییر بعد از جان دادن او رخ داده است. سایر انسان ها از این تغییر منتفی می شوند و اینجا شهید همان کسی است که ایثار کرده است.
ما شیعیان، شهادت را با نام امام حسین و یاران وفادارش می شناسیم. اما اگر ایثار بخشی از ماهیت شهادت است، امام حسین و یارانش، چه تغییری را در جهان خاکی با شهادت خود ایجاد کردند؟ مگر جز این نیست که همه مبارزان لشکر اباعبدالله به شهادت رسیدند و همه اهل بیت ایشان و زنان و کودکان همراه آنها به اسارت گرفته شدند؟ پس چه تغییری به واسطه این نهضت ایجاد شد؟ از سوی امام و یاران او چه ضربه جبران ناپذیری به مظهر ظلم زمانه وارد آمد که به قیمت شهادت حضرت و یارانش تمام شد؟
یکی از مهم ترین تغییراتی که به واسطه قیام عاشورا ایجاد شد، آگاهی بخشی بود. اما آگاهی به چه چیزی؟ قیام عاشورا یک نهضت آگاهی بخش بود، اما موضوع این آگاهی چه بود؟ به نظر می رسد این قیام ماهیت ظلم و هویت ظالم را آشکار کرد. قیام عاشورا نشان داد خلافت یزید چگونه ماهیتی دارد. این قیام به همگان نشان داد یزید از ریختن هیچ خونی ابا ندارد. این قیام نشان داد یزید و حامیان او حتی به کودکان نیز رحم نمی کنند. این قیام نشان داد یزید حاضر است به ناجوانمردانه ترین شیوه ها در مقابل مخالفان رفتار کند. این قیام نشان داد یزید که خود را خلیفه رسول اکرم(ص) می دانست، هیچ نسبتی با رسول اکرم(ص) ندارد، چرا که اهل بیت پیامبر(ص) بزرگ ترین مخالف حکومت اوست.
بنابراین شهادت امام حسین و یارانش ایثار بود و این ایثار از جنس آگاهی بخشی بود. اما اگر آگاهی بخشی ارزش جان حسین (ع) و یاران باوفایش را دارد، پس چرا امروز ما انسان ها آگاهی بخشی را هدفی بزرگ ندانیم؟
امروز جوانان و نوجوانان فلسطینی با این که می دانند در مقابل دشمن کاملا مسلح، در صورت مبارزه به شهادت خواهند رسید، اما با پا پیش گذاشتن و مبارزه با ظالم، هر روز بیش از پیش ماهیت این حاکمان ظالم را بر مردم جهان معلوم می کنند و به این شیوه زندگی خود را در مسیر الهی آگاهی بخشی به سایر انسان ها ایثار می کنند. اهدای جان به هدف آگاهی رساندن، ایثاری است تام و تمام که بزرگ ترین نمونه آن شهید کربلاست.
خورشید به تنهایی نزدیک به ۹۹.۸۶ درصد از جرم منظومهی شمسی را به خودش اختصاص داده است. در مقایسه با خورشید که ستارهی منظومه ی ما است، زمین بیاندازه کوچک به نظر میرسد. حال خورشید، نیز در مقایسه با بعضی ستاره ها بسیار کوچک است.
ستارهی کانیس ماجوریس بزرگترین ستارهای است که تا کنون بشر توانسته شناسایی کند. مقایسهی ابعاد خورشید با این ستاره غیرممکن است؛ چرا که ابعاد این دو ستاره بیش از حد متفاوت است. برای اینکه بتوانیم مقایسهی خوبی از ابعاد زمین و دیگر ستارهها ارائه کنیم از ستارهی ریجل (Rigel) به عنوان معیار استفاده میکنیم. ستارهی ریجل روشنترین ستاره در صورت فلکی جبار یا همان شکارچی است.در تصویر زیر شما میتوانید خورشید را در میانهی تصویر ببینید. قسمت آبی - بنفش رنگ سمت راست تصویر نیز قسمتی از ستارهی ریجل است و آن نقطه ای که با دایرهی قرمز مشخص شده جایی است که شما در آن حضور دارید.
ابعاد جهان و فضای اطراف ما به حدی بزرگ است که شاید هیچوقت هیچکس حتی نتواند بزرگی آن را تصور کند. در تصاویر زیر میتوانید متوجه این موضوع شوید. سیارهی زمین در کنار خورشید بسیار کوچک به نظر میرسد. زمین فاصلهای برابر با ۹۳ میلیون مایل یا همان ۱۵۰ میلیون کیلومتر از خورشید دارد. ستارهی منظومهی ما، دارای محیط قطاعی ۲.۷ میلیون مایلی است. جرم خورشید نیز ۳۳۳ هزار برابر جرم زمین است. با قراردادن ۱۰۹ زمین در کنار یکدیگر شما میتوانید قطر خورشید را اندازه بگیرید. اگر ۱.۳ میلیون زمین را در کنار هم قراردهید به اندازهی خورشید خواهند شد.
در تصویر زیر مقایسهی زمین با خورشید را میتوانید مشاهده کنید.
در تصویر بعدی، ابعاد ستارهی منظومه ی شمسی یعنی خورشید با ستارهی ریجل مقایسه شده است.
و اما در پایان، نقطهی بنفش رنگی که در تصویر زیر میبینید ستارهی ریجل است که با بزرگترین ستارهی شناخته شده توسط بشر مقایسه شده است.
کانیس ماجوریس که بزرگترین ستارهی شناخته شده است در مراحل پایانی عمر خودش قراردارد. ستارهها دارای سه بازهی عمری هستند. ستارههای جوان که عمدتا با رنگهای آبی شناخته میشوند و حجم آن ها در کمترین حالت ممکن خودشان است. پس از گذشت مدتی ستاره بزرگتر میشود و به ستاره های زرد و نارنجی تبدیل میشوند. این ستارهها در نیمه ی عمر خودشان هستند. خورشید در این بازهی عمر خودش قرار دارد. و در نهایت ستارههای سرخ که در پایان عمر خودشان هستند. با گذشتن عمر ستاره ها، آنها بزرگتر میشوند.
کانیس ۴۸۹۲ سال نوری با زمین فاصله دارد و محیط قطاعی آن برابر است با ۵.۴۶ میلیارد مایل که ۲۰۰۰ برابر خورشید ما است. به خاطر ابعاد این ستاره، دمای سطح آن از دمای سطح خورشید کمتر است. دمای سطح این ستاره ۳۰۰۰ درجه سانتیگراد است و دمای سطح خورشید، ۵۶۰۰ درجه سانتیگراد. این دما با افزایش حجم ستارهها کاهش می یابد؛ چرا که فعالیتهای انرژی زا در هستهی ستارهها رخ میدهند.
همانطور که اشاره شد, ستارههای سرخ در پایان عمر خودشان هستند و کانیس نیز در این ردهی سنی قراردارد و تا ۱۰۰ هزار سال دیگر از هم فرو میپاشد. ستارهی منظومهی انسانها ۵ میلیارد سال دیگر عمر خواهد کرد. یک ستاره در پایان عمر خودش در ابتدا منفجر میشود و پس از آن باقی ماندهی هستهی مرکزی آن تحتتاثیر نیروی گرانش خودش در خودش فرومیریزد. چنانچه جرم باقی مانده از هستهی ستاره پس از انفجار زیاد باشد و گرانش زیادی ایجاد کند میتواند به سیاه چاله تبدیل شود. منجم فرانسوی جروم لالند اولین بار در سال ۱۸۰۱ این ستارهی عظیم را کشف کرد. اما راید که در پروژه ی AstroCymru فعالیت دارد دربارهی این تصاویر اینگونه گفت:
یکی از آخرین اکتشافات ما در منظومهی شمسی این است که هر چیز بزرگی در فضا، عضوی از یک مجموعهی بزرگتر است. عظمت فضا بیش از این است که ما بتوانیم آن را تصور کنیم.
بزرگترین ستارهی شناخته شده نیز در مقایسه با ابعاد کهکشان راه شیری جزیی بسیار کوچک است. میلیاردها ستاره در این کهکشان وجود دارد و خارج از این راه شیری نیز صدها میلیارد کهکشان دیگر و بزرگتر وجود دارد.
هوش مصنوعی واقعی، میتواند دنیا را نابود کند. به فرض این که چیزی به نام هوش مصنوعی واقعی، اصولا ممکن باشد.
پاول فورد، نویسندهی این مقاله در وبسایت MIT Technology Review، خاطرهای را اینگونه آغاز میکند: "سالها پیش، با یکی از دوستانم که مدیر یک استارتآپ بوده، قهوه میخوردیم. او به تازگی چهل ساله شده بود. پدرش بیمار بود و از ناحیهی کمر، ناراحتیهایی داشت. دوست من، خودش را در آستانهی دههی جدیدی از عمرش، غرق در زندگی مییافت. او گفت: «به من نخند، اما من روی تکینگی حساب میکردم.» "
دوست من در حوزهی تکنولوژی کار میکرد. وی به چشم خود تغییراتی که باعث سریعتر شدن ریزپردازندهها و شکل گرفتن شبکهها شده بود را دیده بود. برای او، اتفاق مهمی نبود که باور داشته باشد قبل از میانسالیاش، هوش ماشینها، از انسانها فراتر خواهند رفت.(لحظهای که آیندهپژوهان به آن لحظهی تکینگی میگویند.) یک هوش مصنوعی خارقالعاده، اگر خیرخواه انسانها باشد، در زمان کوتاهی، رمزهای ژنتیکی انسان را بررسی خواهد کرد و رمز جوانی ابدی را برای ما آشکار خواهد ساخت. یا در حداقلیترین حالت، خواهد توانست راه بهبودی درد کمر را مشخص کند.
ولی اگر هوش مصنوعی به وجود آمده، آنقدرها هم خیرخواه نبود چه؟ نیک بوستروم (Nick Bostrom)، فیلسوفی که انستیتوی بشریت در دانشگاه آکسفورد (Future of Humanity Institute at the University of Oxford) را مدیریت میکند، در کتابش با نام فوق هوش (Superintelligence)، سناریوی بالا را شرح داده است. کتاب وی باعث به وجود آمدن مناظرات و بحثهای بسیاری دربارهی آیندهی هوش مصنوعی شده است. ماشینی را تجسم کنید که برنامهریزی شده است تا حداکثر کلیپس کاغذ که ممکن است را تولید کند و ما میتوانیم آن را «حداکثرکنندهی کلیپس کاغذ/paper-clip maximizer» بنامیم. حالا تصور کنید به هر دلیلی، همین ماشین، به شکل فوقالعادهای هوشمند شده است. با توجه به هدف این ماشین، ممکن است تصمیم بگیرد که کلیپسهای کاغذی جدید و بیشتری تولید کند؛ تا آنجا که به سبک شاه میداس عملا همه چیزی را به کلیپس کاغذ تبدیل خواهد کرد.
ممکن است بگویید جای نگرانی نیست؛ میتوانیم برنامهریزی کنیم که به عنوان مثال دقیقا یک میلیون کلیپس کاغذ درست کند و بعد از کار بایستد. ولی اگر این ماشین، بعد از درست کردن کلیپسها تصمیم گرفت عملکرد خودش را نیز بررسی کند، چه؟ آیا تعداد کلیپسها را درست شمرده است؟ قطع به یقین، برای این کار نیاز است که ماشین، هوشمندتر شود. ماشین فوقهوش، نوعی مواد خام محاسباتی که هنوز ابداع نشده است را تولید میکند و به وسیلهی آن، هر شک و شبههای را بررسی خواهد کرد. اما هر شبههی تازهای، شبهههای دیجیتالی جدیدی را حاصل خواهد شد و همینطور تا جایی ادامه پیدا میکند که هر چه روی زمین است به آن مواد خام محاسباتی تبدیل شود. البته به جز یک میلیون کلیپس کاغذ که ابتدا ساخته است!
نیک بوستروم باور ندارد که ماشین حداکثرکنندهی کلیپس کاغذ به طور دقیق عمل خواهد کرد. این یک آزمایش فکری است. آزمایشی که طراحی شده تا نشان دهد حتی سیستمهای بسیار دقیق نیز در مهار کردن هوش مفرط ماشینها، شکست میخورند. اما پروفسور بوستروم به این موضوع اعتقاد دارد که فوقهوش میتواند به وجود بیاید و مفید هم باشد. و البته وی فکر میکند که فوق هوش ممکن است تصمیم بگیرد که دیگر به انسانها نیازی ندارد؛ یا از این قبیل رفتارها که باعث نابودی جهان خواهد شد. در همین راستا، عنوان فصل هشتم کتاب وی، اینچنین انتخاب شده است: «آیا پیامدهای فوقهوش، به طور پیشفرض، نابودکننده و مخرب خواهد بود؟»
اگر این صحبتها به نظرتان مضحک میآید، شما تنها نیستید که اینطور فکر میکنید. منتقدان بسیاری نیز چنین فکر میکنند. از جمله رادنی بروکس (Rodney Brooks) از پیشگامان علم روباتیک، میگوید آنهایی که در ترس از یک هوش مصنوعی غیرقابل کنترل به سر میبرند، در واقع درک درستی از اینکه کامپیوترها چه کار میکنند ندارند و متوجه نیستند وقتی میگوییم کامپیوترها دارند هوشمندتر میشوند منظورمان چیست. وی تاکید میکند که آنچه نیک بوستروم دربارهی چشمانداز هوش مصنوعی و فوقهوش تصویر کرده است، به آیندهی بسیار دور مربوط است و شاید هم به کل، غیرممکن باشد.
اما در عین حال، بسیاری از متفکران دیگر با بوستروم موافقاند و از همین حالا نگران آیندهی هوش مصنوعی هستند. چرا؟
اراده
این پرسش که «آیا کامپیوترها قادر به فکر کردن هستند؟» از ابتدای به وجود آمدن کامپیوترها، بر دنیای این ماشینها، سایه افکنده بود. آلن تورینگ در سال ۱۹۵۰ میلادی تئوریای مطرح کرده است که میگوید ماشینها، میتوانند مثل یک بچه مورد آموزش و تدریس قرار بگیرند. جان مککارتی (John McCarthy) مخترع زبان برنامهنویسی لیسپ (LISP)، اصطلاح «هوش مصنوعی-Artificial Intelligence» را در سال ۱۹۵۰ میلادی ابداع کرده است. به موازات این که محققان حوزهی هوش مصنوعی در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی شروع به استفاده از کامپیوترها برای شناسایی عکسها، ترجمه زبانهای مختلف به یکدیگر و درک دستورالعملها در زبان معمولی و نه فقط در کدها کردند، این ایده که کامپیوترها نهایتا قادر به صحبت و تفکر-و بنابراین قادر به انجام اعمال شرورانه- خواهند بود، به جریان فرهنگی غالب نفوذ کرد. علاوه بر فیلم ۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی (2001: A Space Odyssey) که غالبا به آن ارجاع داده میشود، فیلم دیگری در دهه ۱۹۷۰ با نام کلوسوس: پروژهی فوربین (Colossus: The Forbin Project) تصوری را به جامعه القاء میکرد که نهایتا کامپیوترها، جهان را به مرز نابودی هستهای و زمستان هستهای خواهند کشاند. و ۱۳ سال پس از این فیلم نیز، همین موضوع، دستمایهی اثر دیگری به نام بازی جنگ (WarGames) شد. همینطور گذشت تا بالاخره در سال ۱۹۷۳، آدم مصنوعیهای فیلم جهان غرب (Westworld) به کلی دیوانه شدند و شروع به کشتار مردم دنیا کردند.
زمانی که تحقیقات روی هوش مصنوعی، به نتایج بلندپروازانهای که مد نظر بود، نرسید، بودجههای مربوط به این تحقیقات به شدت کاهش یافت و با این اتفاق، «زمستان هوش مصنوعی» آغاز شد. اما در همین شرایط نیز، شعلهی ماجراهای ماشینهای هوشمند و هوش مصنوعی، در طول دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، توسط نویسندگان، دانشمندان و کارآفرینان بسیاری، روشن نگه داشته شد. این گونه افراد شامل نویسندگان علمی تخیلی مانند ورنور وینج (Vernor Vinge) که مفهوم تکینگی (Singularity) را به عامه مردم شناساند، بودند. و همچنین محققان فعال در عرصهی روباتیک، همچون هانس موراوک (Hans Moravec)، متخصص بینش کامپیوتری، و مهندس و همچنین کارآفرینی مانند ری کرزویل (Ray Kurzweil) نویسندهی کتاب «دوران ماشینهای معنوی - The Age of Spiritual Machines» که در ۱۹۹۹ میلادی منتشر شده است، میشوند. در حالی که آلن تورینگ، یک نوع هوش مصنوعی شبیه به هوش انسانی را فرض قرار داده بود، افرادی مثل وینج، موراوک و کرزویل فراتر از این میاندیشیدند: هنگامی که یک کامپیوتر به طور مستقل قادر باشد برای دستیابی به اهدافش راههای مختلفی ابداع کند، بسیار محتمل خواهد بود که آن کامپیوتر، قادر به تفکر و اندیشیدن نیز باشد؛ و هنگامی که بتواند فکر کند، خواهد توانست نرمافزارهایش را اصلاح و خودش را هوشمندتر کند. خلاصه این که، چنین کامپیوتری، قادر خواهد بود به تنهایی سختافزارهای خودش را طراحی کند.
آن طور که کرزویل میگوید، چنین اتفاقاتی، باعث به وجود آمدن دورهی جدید و زیبایی خواهد شد. برخی ماشینها، فهم و صبر کافی را خواهند داشت (که با تریلیونیم ثانیه اندازهگیری خواهد شد) تا بتوانند مشکلات برجستهی نانوتکنولوژی و پرواز فضایی را برطرف سازند. این ماشینها، شرایط بشر را بهبود خواهند بخشید. و برای ما شرایطی فراهم خواهند کرد که بتوانیم آگاهیها و دانستههای خود را در یک قالب دیجیتالی جاودانه، نگهداری کنیم. و به این شکل، اطلاعات در سرتاسر کهکشان پخش خواهد شد.
از طرف دیگر، میتوانید دقیقا نقطهی مقابل اینطور خوشبینیهای زیبا را تصور کنید. استیون هاوکینگ (Stephen Hawking) هشدار داده است که در چنین شرایطی، به این دلیل که انسانها قادر به رقابت با هوش مصنوعی بسیار پیشرفته نخواهند بود، ممکن است نژاد انسان از بین برود. الون ماسک (Elon Musk)، کارآفرین، پس از مطالعه کتاب فوقهوش، در حساب توییتر خود، چنین نوشته است که: «امیدوارم ما فقط حامل بیولوژیکی برای فوقهوش نباشیم. متاسفانه این مساله روزبهروز بیشتر محتمل میشود.» پس از آن، الون ماسک، مبلغ ۱۰ میلیون دلار به «انستیتو آینده زندگی» کمک مالی کرد. نه به این دلیل که در مرکز بوستروم گیج شده بود، بلکه این انستیتو مرکزی است که در آن «برای کاهش خطرات پیش روی بشر فعالیت میشود». فعالیتهایی که در اثر آنها، «گسترش هوش مصنوعی در حد انسان» به وقوع خواهد پیوست.
هیچکس تصور نمیکند چیزی مانند فوقهوش وجود داشته باشد. در واقع، هنوز هیچ هدف همه جانبه و یا حتی روش مشخصی برای دستیبابی به هوشمصنوعی نداریم. پیشرفتهای اخیر هوش مصنوعی، از دستیاران اتوماتیک مانند سیری در اَپل تا ماشینهای بدون رانندهی گوگل، نمایانگر محدودیتهای شدید تکنولوژی در این زمینه میباشند. هر دوی این تکنولوژیها نمیتوانند موقعیتهایی که قبلاً با آن مواجه نشدهاند را کنترل کنند. شبکههای عصبی مصنوعی میتوانند خودشان گربهها را در عکسها پیدا کنند، البته باید صدها هزار عکس به آنها نشان داده شود و هنوز هم ممکن است در تشخیص گربه از کودکان دقت کافی را نداشته باشند.
در اینجاست که افرادی مانند بروکس پایهگذار آیروبات (iRobot) و ریتینک روباتیک (Rethink Robotics) وارد عمل میشوند.حتی اگر تشخیص گربه توسط کامپیوتر–در مقایسه با قابلیتهای کامپیوترهای اولیه، پیشرفت قابل ملاحظهای باشد، هنوز هم کامپیوتر هیچ اردهای ندارد. یک ماشین نمیتواند هیچ درکی دربارهی اینکه گربه چطور موجودی است و یا اتفاقات دیگری که در عکس رخ میدهد و افکار بیشماری که انسانها دارند، داشته باشد.با این نگاه، هوش مصنوعی، احتمالا میتواند به تولید ماشینهای هوشمند منجر شود؛ اما، این کار به تلاشی بیش از تصور افرادی مانند بوستروم، نیاز دارد. حتی اگر این اتفاق نیز رخ دهد، این هوش لزوماً منجر به ادراک نمیشود. بروکس اخیراً در سایت Edge.org نوشته است «اگر با مشاهدهی وضعیت کنونی هوش مصنوعی، تصور کنیم در حال دستیابی به فوقهوش هستیم، مانند زمانی است که کارکرد موثر مورتورهای احتراقی داخلی را ببینیم و با دیدن آنها به این نتیجه برسیم که در حال دستیابی به تکنولوژی سرعتی بیشتر از سرعت نور هستیم.» او میگوید: «حداقل برای چند صد سال آینده، نگران وجود هوش مصنوعی شرور نباشید.»
بیمه نامه
حتی اگر شانس دستیابی به هوش مصنوعی زیاد باشد، این کار پروسهای طولانی خواهد داشت و ممکن است کاری نامطمئن و غیر مسئولانه نیز باشد. استوارت جی راسل (Stuart J. Russell) استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا یکی از افرادیست که با افکار و ایدههای بوستروم در زمینهی هوش مصنوعی، موافق است. راسل و پیتر نوروینگ (Peter Norvig)، همکار کورزویل در گوگل، نویسنده کتابی به نام «هوش مصنوعی: رویکردی مدرن-Artificial Intelligence: A Modern Approach» هستند که برای دو دهه، کتاب استاندارد آموزشی در زمینهی هوش مصنوعی بوده است.
راسل میگوید: «هستند افراد به اصطلاح روشنفکر بسیاری، که حتی یک مدرک و دلیل هم ندارند.» او همچنین به این نکته اشاره کرد که هوش مصنوعی در دهههای گذشته، پیشرفت فوقالعادهای داشته و درحالیکه افکار عمومی این پیشرفت را با قانون مور (کامپیوترهای سریعتر کار بیشتری انجام میدهند) درک میکنند، در واقع آنچه هوش مصنوعی امروزه انجام میدهد، بسیار اساسی بوده است. او با تکیه بر روشهایی مثل یادگیری عمیق، برنامهای برای کامپیوترها طراحی کرده که به طور خودکار درکشان از محیط اطرافشان را افزایش می دهند.
کتاب بوستروم روشهایی برای تطبیق کامپیوترها با نیازهای انسان پیشنهاد میکند. ما اصولاً به خدا میگوییم دوست داریم چگونه با ما رفتار شود.
به دلیل اینکه گوگل، فیسبوک، و سایر شرکتها به شدت به دنبال تولید هوش مصنوعی و ماشین یادگیری هستند، او میگوید: «همیشه میگویم یکی از کارهایی که نباید انجام دهیم این است که بدون توجه به خطرات بالقوهای که ممکن است وجود داشته باشد تمام تلاشمان را بر هوش مصنوعی متمرکز کنیم. این کار کمی احمقانه به نظر میرسد.» راسل اینطور مقایسه کرده است که: «این کار مثل مطالعه همجوشی است. اگر از یک محقق همجوشی بپرسید چه کاری انجام میدهند، میگویند روی محدویتکننده کار میکنند. اگر انرژی نامحدود میخواهید بهتر است واکنش همجوشی را محدود کنید.» او میگوید پس شما نیز اگر هوش مصنوعی میخواهید باید بدانید چطور کامپیوترها را متناسب با نیازهای انسان طراحی کنید.
کتاب بوستروم یک پروپووزال پژوهشی برای انجام این کار است. فوقهوش خداگونه است؛ اما آیا می توان با خشم یا با عشق، به آن، جان بخشید؟ این کار به ما مهندسان بستگی دارد. مانند سایر والدین ما نیز باید ارزشها را به کودکمان یاد بدهیم، اما نه هر ارزشی؛ بلکه ارزشهای والای انسانی. ما اصولاً به خدا میگوییم چگونه با ما رفتار شود. چطور ادامه دهیم؟
بوستروم به شدت تحتتاثیر نظریهی متفکری به نام الیزر یودکووسکی (Eliezer Yudkowsky) است. یودکووسکی درباره «خواست استقرایی منسجم» (coherent extrapolated volition) که ناشی از اجماع بهترین ویژگیهای همهی مردم است، صحبت میکند. ما امیدواریم هوش مصنوعی، ثروت، شادی و زندگی بینقصی را که میخواهیم برای ما مهیا کند. مثلاً کمر دردمان را درمان کند و به ما بگوید چگونه به مریخ برویم. و چون انسانها هرگز کاملاً موافق چیزی نیستند، گاهی لازم است برای خودمان تصمیم بگیریم تا به طور کلی تصمیماتی که مناسب بشریت هستند، گرفته شوند. چطور میتوان این ارزشها را برای هوش مصنوعی برنامهریزی کرد؟ چه نوع محاسباتی میتوانند این ویژگیها را تعریف کنند؟ بوستروم معتقد است مشکلاتی وجود دارد که محققان باید اکنون آنها را حل کنند. بوستروم میگوید این کار ضروریترین مسئولیت عصر ما است.
از نظر مردم دلیلی برای ترسیدن از روباتها وجود ندارد. هنوز هم بسیاری از کشورهای دنیا برای هوشمندتر کردن کامپیوترهای شرکتشان سرمایهگذاری میکنند و یک هوش مصنوعی واقعی باعث سود زیادی برای این شرکتها میشود. همچنین این شرکتها باید با مضرات بالقوهی آن نیز آشنا شوند و روشهای کم کردن این مضرات را پیدا کنند.
این پیشنهاد تا حدودی متفاوتتر-بدون هیچ ادعایی درباره پیشرفت هوش مصنوعی- مبنای نامهای سرگشاده در وب سایت موسسه آینده زندگی (Future of Life Institute)، است. موسسهای که جایزهی ماسک (Musk) را دریافت کرده است. این نامه، به جای هشدار دربارهی مشکلات قریبالوقوع، خواستار تحقیقات بیشتری درباره مزایای هوش مصنوعی و اجتناب از مشکلات بالقوهی آن شده است. این متن نه تنها توسط افرادی مانند استیون هاوکینگ، ماسک و بوستروم امضا شده، بلکه توسط تعدادی از دانشمندان برجستهی کامپیوتر، ازجمله دنیس هاسابیس از پژوهشگران برجسته هوش مصنوعی، نیزامضا شده است. از همهی اینها که بگذریم، اگر آنها هوش مصنوعی را به نحوی ایجاد کنند که دارای ارزشهای والای انسانی نباشد، پس آنقدر باهوش نبودهاند که مخلوق خود را کنترل کنند.
پس از آنکه قابلیت کدگذاری در اندروید آبنبات چوبی توسط گوگل به عنوان یک ویژگی پیش فرض از اندروید آبنبات چوبی برداشته شد، بسیاری بر این باور بودند که گوگل دیگر به سراغ استفاده از این ویژگی در سیستم عامل اندروید نخواهد رفت، حال آنکه در نسخهی جدید اندروید که با نام مارشمالو شناخته میشود، کدگذاری حافظهی داخلی بصورت پیش فرض فعال است. دلیل اینکه در اندروید آبنبات چوبی شاهد حذف شدن این قابلیت بودیم، ایجاد مشکلاتی در عملکرد حافظهی گوشیهای هوشمند و تبلتهای مبتنی بر اندورید آبنبات چوبی با فعال بودن این ویژگی بود.
همانطور که اشاره کردیم، گزارشهای متعدد منتشر شده نشان از این داشت که این ویژگی مشکلاتی را برای کاربران اندروید آبنبات چوبی ایجاد کرده است، از اینرو گوگل با تغییر سیاست، این گزینه را به یک ویژگی اختیاری تبدیل کرد. براساس اطلاعات جدید منتشر شده، ویژگی کدگذاری حافظهی داخلی در سیستم عامل اندروید ۶.۰ مارشمالو به عنوان یک قابلیت پیش فرض مورد استفاده قرار خواهد گرفت؛ البته باید به این موضوع اشاره کرد که این گزینه برای گوشیهای هوشمند بدون لاک اسکرین بصورت اختیاری است.
گوگل این ویژگی را بصورت پیش فرض برای گوشیهای هوشمندی که از وجود لاک اسکرین بهره میبرند، فعال کرده است. این ویژگی را میتوان از طریق منوی تنظیمات و Security Model Compatibility فعال کرد.
گوگل اعلام کرده که گجتهای هوشمند مبتنی بر اندرویدی که عملکرد حافظهی آنها برای انتقال دادهها بالای ۵۰ مبیبایت بر ثانیه است، این ویژگی را بصورت پیش فرض فعال خواهند داشت. این ویژگی زمانی که گوشی برای اولین بار روشن میشود، با بررسی شرایط حافظه فعال خواهد شد.
از جملهی تغییرات دیگر باید به عوض شدن سیاستهای گوگل در مورد اپلیکشنهایی که در حالت استندبای به سر میبرند، اشاره کرد.
باید دید که تغییرات اعمال شده در اندرویدمارشمالو تا چه اندازه میتواند به عملکرد بهتر این نسخه کمک کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از ویژگیهای جدید اندروید 6 (marshmallow)، توانایی استفاده از کارت حافظه به عنوان حافظه داخلی تلفن هوشمند بوده که بخصوص برای دستگاههای با حافظه داخلی کم بسیار سودمند است و به کاربر امکان میدهد که بدون محدودیت خاصی برنامههای مختلف را روی کارت microSD نصب کند، اما این کار در تعدادی از دستگاهها باعث بروز مشکلاتی از جمله Bootloop گوشی میشود.
به چند نمونه از مشکلات اندروید 6 که با تنظیم کارت حافظه به عنوان حافظه داخلی دستگاه به وجود میآید و نحوه برطرف کردن آنها توجه کنید:
مشکل بسته شدن اجباری (force close) اپلیکیشنها
بعد از انتخاب کارت حافظه microSD به عنوان حافظه داخلی، اپلیکیشنهایی که تاکنون به خوبی کار میکردند، بدون دلیل خاصی force close میشوند که برای رفع این مشکل لازم است کارت حافظه خود را فرمت کنید.
در واقع وقتی که از کارت حافظه به عنوان حافظه داخلی استفاده میکنید، به دستگاه اجازه فرمت کردن کارت حافظه را دادهاید؛ اما توجه کنید که این مرحله را بدون انجام دادن رد نکنید تا پس از انتقال اپلیکیشنهای موجود به کارت حافظه و نصب اپلیکیشنهای جدید در آینده، به مشکلی بر نخورید.
همچنین توصیه میشود وقتی که اپلیکیشنها را به کارت حافظه انتقال دادید، گوشی هوشمندتان را راهاندازی مجدد کنید تا مشکلات باقیمانده هم برطرف شود.
مشکل bootloop اندروید 6
وقتی برنامهها را به کارت حافظه منتقل کردید، دوباره به حافظه داخلی برنگردانید چون این کار موجب بروز مشکل در بوت شدن گوشی میشود؛ همچنین وقتی که کارت حافظه را به عنوان حافظه داخلی انتخاب کردید از ایجاد هر گونه تغییرات سیستمی در دستگاه خود پرهیز کنید تا با یک سری از مشکلات آزار دهنده روبرو نشوید، اما اگر حالا با این مشکلات روبرو هستید، با روشی که به شما آموزش میدهیم با فرمت کردن پارتیشنهای دیتا، آنها رارفع کنید:
دستگاه را خاموش کنید
– دستگاه را در حالت ریکاوری روشن کنید؛ برای این منظور دکمههای پاور و ولوم پایین را با هم فشار دهید و نگهدارید تا گوشی صفحه بوت را نشان دهد که در این حالت لوگوی FASTBOOT را در بالای صفحه مشاهده میکنید.
– اگر ریکاوری TWRP روی دستگاه شما نصب شده باشد، با فشردن ولوم بالا یا پایین به منوی این ریکاوری وارد شوید و با فشردن دکمه پاور، آن را انتخاب کنید.
– در منوی TWRP به قسمت Wipe بروید و آن را انتخاب و تایید کنید؛ سپس صفحه را از پایین به بالا سوایپ نمایید.
– پس از انجام مراحل بالا با انتخاب گزینه Reboot system گوشی خود را دوباره راهاندازی کنید.
همچنین میتوانید از stock 3e recovery و ریبوت کردن دستگاه به منظور بازگرداندن به تنظیمات کارخانه استفاده کنید.
نکته: راهاندازی مجدد (restart)، بخصوص پس از ایجاد تغییرات سیستمی، مشکلات زیادی را برطرف میکند و گاهی برای رفع بسیاری از نواقص عملکرد گوشی، فقط کافی است آن را راه اندازی مجدد کنید!
در روز هفتم محرم سال 1437 قمری، گلچین خبرآنلاین از وقایع مربوط به این روز در سال 61 هجری قمری را به نقل از پژوهش های دکتر محمدرضا سنگری در ادامه می خوانید.
روز ششم محرم، عمر سعد با دریافت نامه ی عبیدالله مبنی بر بستن قطعی آب بر کاروان امام، حجربن حُرّ (حجّاربن ابجر) را با چهار هزار سواره بر آبراه غاضریّه گماشت. شبت بن ربعی نیز با هزار سوار مأمور حفاظت بخش دیگر غاضریّه شد. و آغاز رسمی قطع آب در روز هفتم محرم بود.
حوادث روز هفتم محرم
آغاز رسمی قطع آب در کربلا: سه شنبه هفتم محرم برابر با ۱۷ یا ۱۸ مهر ماه ۵۹ شمسی.
شروع جنگ روانی دشمن: عبدالله بن حصین ازدی خطاب به امام حسین (ع) گفت: آیا آب را نمی بینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمی چشی تا از تشنگی بمیری.
امام در حق او نفرین کرد که خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش.
حمیدبن مسلم می گوید فرجام او بیماریی بود که آب می خورد و قی می کرد و سیراب نمی شد و آن قدر آب خورد تا جان داد.
عمروبن حجّاج صدا زد: ای حسین این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن می نوشد اما تو قطره ای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته ی جهنم را بنوشی!
این برخوردها و جنگ روانی از روز هفتم آغاز شد. همه ی این فشارها برای تسلیم امام حسین (ع) با بهره گیری از ناتوانی کودکان و بی تابی زنان بود.
تشنگی حرم و عکس العمل ابا عبدالله: پس از چیره شدن تشنگی بر خیمه ها و یاران، امام پشت خیمه های زنان، نوزده قدم به سمت قبله برداشت و زمین را با تبر حفر کرد ناگاه آبی زلال جوشیدن گرفت همگان نوشیدند و مشک ها را پر کردند، سپس چشمه فرو شد و هیچ نشانی از آن به جا نماند. در مناقب نُه گام پشت خیمه ها و در مدینة المعاجز آمده است فرشته ای نازل شد و پشت خیمه ها خطی کشید و نهر آب جاری شد.
واکنش ابن زیاد به حفر چاه: خبر حفر چاه به عبیدالله رسید و او به عمر سعد نوشت: شنیده ام چاه حفر می کند و آب می نوشد. با رسیدن نامه جلوگیری کن و تنگ بگیر تا همچون عثمان بن عفان از عطش بمیرند.
جلوگیری از حفر چاه و تهدید عمرسعد با چهار هزار نفر در روز هفتم یا هشتم محرم آغاز شد. عمر سعد تهدید کرد اگر چاه را نپوشانی حمله خواهم کرد.
اعزام نیروهای جدید به کربلا: عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه سخنرانی و تهدید کرد که هر کس به کربلا نرود ذمّه ای از او بر گردن نیست (خون او مباح و حقوقش از بیت المال قطع می شود.)
یزیدبن معاویه برای تأمین هزینه ی نظامی چهار هزار دینار و دویست هزار درهم برای عبیدالله فرستاد.
مردم در گروه های سیصد و چهار صد نفری اعزام می شدند. این افراد از نخیله اعزام می شدند. ابن زیاد بیست و پنج هزار نفر را تجهیز کرد که عبارت بودند از:
۱. حرّبن یزید ریاحی از قادسیه با ۱۰۰۰ نفر
۲. کعب بن طلحه ۳۰۰۰ نفر
۳. عمربن سعد ۴۰۰۰ نفر
۴. شمربن ذی الجوشن ۴۰۰۰ نفر از اهل شام
۵. یزیدبن رکاب کلبی ۲۰۰۰ نفر
۶. حصین بن نمیر ۴۰۰۰ نفر
۷. مضایر بن رهینه مازنی ۳۰۰۰ نفر
۸. نصر بن حرشه ۲۰۰۰ نفر
۹. شبت بن ربعی ۱۰۰۰نفر
۱۰. حجّاربن ابجر ۱۰۰۰ نفر
تا روز ششم تعداد لشکریان و شرکت کنندگان سپاه عمر سعد در کربلا به بیست هزار نفر می رسید. فرستادن عروة بن قیس، سنان بن اَنس هر یک با چهار هزار نفر، معمّربن سعید با چهار هزار نفر و فلان مازنی را با سه هزار نفر نیز در مقاتل نگاشته اند. در مجموع، عمده ی مقاتل بالاترین رقم سپاه دشمن را سی و پنج هزار نفر نوشته اند.
شبت بن ربعی در آغاز تمارض کرد تا به جنگ نرود اما عبیدالله دریافت و گفت: بیماری را بهانه نکن و او نیز برای جنگ با ابا عبدالله به کربلا آمد.
حرکت عمومی پس از کشتن مرد شامی: سوید بن عبدالرحمان منقری از جانب عبیدالله مأموریت یافت هر کس را به جبهه ی جنگ نمی رود دستگیر کند. مردی شامی برای مطالبه ی میراث خود به کوفه آمده بود، او را گرفتند و نزد ابن زیاد آوردند. هیچ کس به توضیحات او گوش نداد. عبیدالله فرمان داد او را گردن زدند و مردم با دیدن این صحنه هراسان و شتابان به سمت کربلا حرکت کردند. نوشته اند برخی از هراس و ازدحام از پل به درون آب افتادند. این افراد برخی بدون سلاح و با سنگ و چوب به کربلا آمدند. چون جرئت نمی کردند به خانه بروند و سلاح بردارند، مبادا متهم به کوتاهی و فرار از جنگ شوند.
پیوستگان به لشکر امام در ایام مهادنه: امام به حبیب بن مظاهر نامه نوشت و او را دعوت کرد. حبیب در کنار همسرش مشغول خوردن غذا بود که پیک امام رسید. همسرش او را برانگیخت و حبیب که خود بی تاب این پیوستن بود، به کربلا آمد و امام پرچمی را که نگه داشته بود و به یاران گفته بود که صاحب آن در راه است به حبیب سپرد.
عمّاربن ابی سلامه دالانی نیز از کوفه به امام پیوست. پیوستن مسلم بن عوسجه اسدی، عبدالله بن عمیر کلبی، همسر و مادرش را نیز در همین روزها دانسته اند.
حبیب بن مظاهر و جذب نیرو: حبیب بن مظاهر که خود از بنی اسد بود به ابا عبدالله گفت: قبیله ی بنی اسد با من خویشاوندند و به کربلا نزدیک. اگر اجازه دهی، بروم و با آنان برای همراهی گفت و گو کنم. امام اجازه داد.
حبیب، شبانگاه حرکت کرد و به قبیله بنی اسد رسید. وقتی قبیله جمع شدند حبیب فرمود: آمده ام تا شما را به خیر و سعادت راهبر باشم و آن یاری فرزند رسول خداست. او اکنون در کربلاست و عمر سعد با انبوه سپاه محاصره اش کرده است. اگر جویای شرافت دنیا و آخرت هستید با وی همراه شوید. هیچ کس از شما در این راه کشته نشود مگر هم نشین پیامبر در اعلی علییّن باشد.
نخستین کسی که لبیک گفت عبدالله بن بشر بود که رجزی خواند. این رجز دیگران را برانگیخت و نود تن مسلح آماده شدند. یکی از افراد قبیله، خبر را به عمر سعد رساند و عمر سعد، ازرق را با چهار صد سوار رزم آزموده برای سرکوب فرستاد. در سر راه درگیری آغاز شد. تعدادی از بنی اسد کشته شدند و دیگران گریختند و از تاریکی شب استفاده کردند و دور شدند.
حبیب به سختی خود را به امام رساند و ماجرا باز گفت. امام فرمود: لا حول و لا قُوة الاّ بالله. این حادثه احتمالاً در شب هشتم محرم اتفاق افتاده است.
سخنان کسی که به دستور امام، روز عاشورا از کربلا خارج شد تا اطلاعات را حفظ کند: عقبه بن سمعان که از مدینه تا روز عاشورا همراه امام بوده است و روز عاشورا به فرمان امام از کربلا بیرون رفت تا اطلاعات همراه او حفظ شود، می گوید: من همه ی راه و در کربلا با امام بودم و به خدا سوگند از او نشنیدم که بخواهد دست در دست یزید بگذارد و نه یکی از سرحّدات مدینه، مکه یا راه عراق را برای بازگشت انتخاب کند فقط شنیدم که فرمود: بگذاریذ به این سرزمین گسترده بروم.
کاوازاکی به تازگی از جدیدترین مدل موتورسیکلت سوپربایک محبوب خود یعنی نینجا ZX-10R رونمایی کرده است. این موتورسیکلت از نظر زیبایی شناسی همانند مدل پیشین خود از سطحی بالایی برخوردار است، در شرایطی که با بهبودهای صورت گرفته در عملکرد، لبخند بزرگتری را روی لبان موتورسوار می نشاند.
به گزارش "گروه علم و فناوری" عصرایران، کاوازاکی نینجا ZX-10R به پیشرانه 998 سیسی چهار سیلندر خطی مجهز شده که از پیستون ها، میل بادامک ها و یک سرسیلندر جدید بهره می برد و یک میل لنگ سبکتر، دهانه بازطراحی شده با ساسات الکترونیکی و یک جعبه هوای 25 درصد بزرگتر در این موتورسیکلت به کار گرفته شده اند.
تمامی این بهبودها به قدرت بیشتر پیشرانه منجر شده اند که توانایی تولید 210 اسب بخار نیرو و 83.7 پوندفوت گشتاور را دارد. برای متوقف کردن این نینجای پر توان ترمزهای ساخت شرکت برمبو به کار گرفته شده اند تا موتورسوار از کنترل ایمن سرعت تا حد ممکن اطمینان کامل داشته باشد.
کاوازاکی نینجا ZX-10R به سیستم مدیریت زاویه مجهز شده که به موتورسواران تازه کار نیز اجازه می دهد از پیچ ها همانند یک حرفه ای عبور کنند. مدل پایه این موتورسیکلت برچسب قیمت 16 هزار دلاری را یدک می کشد.
امکان ندارد جزو علاقمندان به گوشی های هوشمند باشید و ندانید چند روز پیش از اعضای جدید خانواده نکسوس یعنی Nexus 6P و Nexus 5X رونمایی شد. در کنار همه شگفت زدگی ها، تحسین ها و انتقادات، باید قبول کنیم نکسوس ۶P به عنوان پرچم دار گوگل نمی تواند لقب یک گوشی همه کاره را به خود اختصاص دهد.
اما نبودن تعدادی از ویژگی هایی که کمپانی های دیگر از آنها در پرچم دارانشان استفاده می کنند کمی توی ذوق می زند. اگر شما هم چنین نظری دارید در ادامه با ما همراه باشید تا به مرور ۸ ویژگی که جایشان در Nexus 6P خالی است بپردازیم.
۱- شارژ بیسیم
بسیار جالب است اگر یادآوری کنیم نکسوس های قبلی (نکسوس ۶ موتورولا، نکسوس ۵ و حتی نکسوس ۴) از شارژ بیسیم پشتیبانی می کردند اما خبری از این قابلیت در نکسوس ۶P هواوی نیست.
البته نمی توان تقصیر را به گردن هواوی انداخت و به نظر می رسد تصمیم گیری های کلان در اختیار خود گوگل باشد. اما آنچه مسلم است قربانی شدن شارژ بی سیم برای ساختن یک گوشی فلزی است که می تواند کاربران زیادی را نا امید کند.
۲- پایدارساز تصویر اپتیکی
اگر از دوست داران گرفتن عکس های زیبا و با کیفیت با گوشی هستید حتما می دانید ویژگی مهمی که گوشی هایی نظیر G4 یا Note 5 از آن استفاده می کنند در Nexus 6P وجود ندارد.
بله دوربین این دستگاه فاقد پایدارساز تصویر اپتیکال یا OIS است و در زمان عکاسی در نورهای پایین و یا فیلمبرداری نبود آن را به شدت احساس خواهید کرد. بازهم برای خجالت زده کردن گوگل باید بگوییم نکسوس ۶ و نکسوس ۵ هر دو دارای OIS بودند.
۳- رنگ های متنوع تر
این یکی بحث داغ این روزهاست. HTC One A9 مانند یک بسته مداد رنگی دارای چندین گزینه برای انتخاب رنگ است. حتی همین نکته درباره Nexus 5X هم وجود دارد و شاهد عرضه این دستگاه با رنگ هایی خاص هستیم که مطمئنا طرفداران خودشان را هم خواهند داشت.
اما نکسوس ۶P این طور نیست و تنها ۳ رنگ تکراری برای عرضه بین المللی در نظر گرفته شده و نسخه طلایی نیز در حال حاضر فقط مخصوص کشور ژاپن است.
۴- بدنه مسطح
البته منظورمان این نیست که دستگاهی مانند G4 یا Galaxy S6 یا Note 5 از نظر ظاهری مشکلی دارند، اما نمی توانیم با آن برجستگی عجیب و غریب در قسمت دوربین نکسوس ۶P کنار بیاییم. مخصوصا اینکه رنگ آن هم نسبت به سایر بخش های بدنه متفاوت است و کاملا توی چشم می خورد.
۵- مقاومت در برابر آب
گوشی های سونی پیشتاز این زمینه بودند. اما بازار هیچ وقت روی خوش به آنها نشان نداد و به همین دلیل مشخصه اصلی آنها یعنی ضد آب بودن خیلی سریع از فهرست آپشن های مهم حذف شد. با این حال هیچکس بدش نمی آمد یک نکسوس ضد آب برای گرفتن عکس های هیجان انگیز زیر آب داشته باشد!
۶- حافظه RAM
اگر بخواهیم از بین مشخصات سخت افزاری تلفن های هوشمند فقط یک گزینه را انتخاب کنیم که هر چقدر مقدار بیشتری داشته باشد طرفدار بیشتری هم خواهد داشت آن RAM است.
در حال حاضر پرچم داران بزرگ بازار دارای ۴ گیگابایت حافظه RAM هستند (از جمله V10 ال جی) که باعث می شود هیچگونه نگرانی درباره لگ یا کندی دستگاه وجود نداشته باشد. اما نکسوس ۶P از ۳ گیگابایت حافظه RAM استفاده می کند تا بتوان با اطمینان گفت عمر مفید آن بیشتر از ۲ سال نیست.
۷- کارت حافظه
این مورد نیازی به گفتن ندارد که با وجود فیلم های با کیفیت ۴K و موزیک های با کیفیت هرگز نمی توان به یک گوشی با ظرفیت ۱۶ گیگابایتی اعتماد کرد.
ولی نکسوس ها هیچ وقت روی خوش به کارت های حافظه نشان نداده اند. شاید بتوان این نکته را با در نظر گرفتن ظرفیت های ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایتی بر طرف کرد، اما به هر حال برای آنها باید پول بسیار بیشتری هم پرداخت کنید.
۸- گزینه دو سیم کارته
شاید عده ای (از جمله خود من) با ایده گوشی های دو سیمکارته موافق نباشند اما به هر حال باید قبول کرد با تقریبا رایگان شدن سیم کارت ها و تصمیم کاربران برای داشتن شماره های کاری و خانوادگی (که در برخی موارد این گزینه ها به شکل قابل توجهی افزایش پیدا می کنند!) اگر گوشی اصلیتان بتواند از دو سیم کارت پشتیبانی کند آن وقت از نظرهای مختلفی از سایرین جلوتر خواهید بود.
پول اضافی برای خرید یک گوشی دیگر پرداخت نمی کنید، سیم کارت دوم را هیچوقت جا نمی گذارید، جیبهایتان برای دسته کلید و احیانا پول (اگر باشد!) جا دارند و خیلی مزایای دیگر.
گروهی از محققان با ترسیم تصویر مولکولی جدید که اولین نمای کامل از بیماری چندکانونی لوکالیزه پروستات را نشان میدهد، توانستهاند زیرگروه ژنی جدید محرک آن را کشف کردند.
به رغم آسیبشناسی یکسان در زیر میکروسکوپ، سرطان پروستات میتواند در هر مردی متفاوت از دیگری باشد و همچنین یک فرد میتواند در پروستات خود چندین نوع تومور متفاوت داشته باشد. این انواع زیرمجموعهها ممکن است در تعیین پاسخ به جراحی یا رادیوتراپی در بین بیماران مهم باشند.
این بررسی شامل طبقهبندی مولکولی 74 بیمار دارای تومورهای با امتیازبندی یک تا هفت گلیسون بودند. گلیسون (Gleason) یک سیستم طبقهبندی مورد استفاده برای ارزیابی میزان تهاجم و بدخیمی تومورهای پروستات است.
از بین اینها، تعیین توالی کل ژنوم بر 22 نمونه چند توموری از پنج بیمار که پروستات آنها طی عمل جراحی براشته شده بود، صورت گرفت.
محققان پس از تجزیه و تحلیل دقیق ژنتیکی هریک از کانونهای سرطانی در هر پروستات، توانستند مشخص کنند که حتی سرطانهای کوچک نیز میتوانند دربردارنده سلولهای مهاجمی باشند که قادرند پیشآگهی بیمار را تغییر دهند و امتیازبندی بالایی در درجه تهاجم را به خود اختصاص دهند.
به گفته آنها جزئیات بیشتر تحقیق مشخص کرد که دو عضو از خانواده ژن سرطان MYC در پیشرفت (گسترش) این بیماری نقش دارند و اینکه یک مورد از آنها به نام «C-MYC» عامل ایجاد بیماری مهاجم بوده و عضو دیگر این خانواده یعنی «L-MYC» پیش از این به عنوان عامل دخیل در سرطان ریه و سایر سرطانها شناخته شده بود.
کشف یک ژن سرطانزای جدید در پروستات، مسیر جدیدی پیش روی محققان قرار میدهد تا زیستشناسی بیماری را کشف کنند و درمانهای بهتری را ارائه دهند. جهشها در سرطان پروستات از نظر فضایی در مناطق مختلف تومور متفاوتند.
این بررسی به توسعه آزمایشهای تشخیصی جدیدی کمک میکند که به بهبود درمان میانجامد تا درمان اختصاصی برای هر بیمار به طور جداگانه و هر چه شخصیتر در نظر گرفته شود.
محققان می گویند: در حدود نیمی از بیماران مبتلا به سرطان پروستات، دارای جهش C-MYCیاL-MYC هستند اما هرگز هر دو جهش را توأم نداشتند.
یافتههای این بررسی حاکی از آن است که محققان در حال نزدیکترشدن به درجهبندی ژنی سرطان پروستات هستند که هنگام تشخیص میزان مهاجم بودن بیماری برحسب خطر رشد و گسترش بیماری به خارج از غده پروستات و سهولت بخشیدن به تصمیمگیری برای درمان اختصاصیتر برای هر بیمار است.
این پژوهش در مجله lancet oncology منتشر شده است.
محققان آمریکایی موفق به ساخت نمایشگر تلویزیون با فناوری OLEDهای آبی پررنگ با نام اختصاصی PHOLED شدند.
با استفاده از دیودهای فسفرسانس تولیدکننده نور ارگانیک که در اصطلاح PHOLED نامیده میشوند، میتوان ضمن کاهش در مصرف انرژی، عمر نمایشگرها را افزایش داد.
محققان دانشگاه میشیگان با حمایت مالی شرکت Universal Display Corporation و نیروی هوایی آمریکا پس از مطالعه و آزمایش بر روی نسل کنونی دیودهای نورساز موفق به ساخت دیودهای تولیدکننده نور آبی پررنگ شدند که انتظار میرود در نسل بعدی تلویزیونها استفاده شود.
پروفسور جیسانگ لی، مهندس الکترونیک دانشگاه میشیگان در مورد این دستاورد اظهارکرد: در گذشته نیز تلاشهایی برای تولید PHOLEDها انجام شده بود، اما میزان روشنایی آنها تقریبا 10 برابر کمتر از نمونه فعلی است.
وی در ادامه افزود: نسل جدید دیودهای PHOLED بر پایه مولکولی موسوم به هیتروسایکلیک کربین ایریدیوم ساخته شده که قادر به تولید نور آبی بسیار درخشان است.
جیسانگ لی در مورد مزیت این ساختار مولکولی گفت: به کمک این ترکیب مولکولی میتوان انرژی لازم برای تولید نور را به نحو چشمگیری کاهش داد.
با توجه به موفقیتهای بدست آمده در ساخت دیودهای PHOLED متاسفانه عمر آنها کوتاه است و برای افزایش عمر و حفظ ساختار مولکولی دیودها مطالعات تکمیلی لازم است.
انتهای پیام
.: Weblog Themes By Pichak :.