تیمی از محققان دانشگاه کالیفرنیا در ساندیگو و آزمایشگاه ملی لاورنس برکلی، دلیل مقاومت پوست در مقابل پارهشدن را توضیح دادهاند.
دانشمندان با استفاده از پرتوهای قدرتمند اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترونی، نخستین مشاهدات مستقیم از مکانیسمهای در مقیاس میکرو را مشاهده کردهاند که به پوست امکان مقاومت در مقابل پارگی را میدهند.
آنها چهار سازوکار ویژه در کلاژن (مهمترین پروتئین موجود در بافت پوست) را شناسایی کردهاند که با یکدیگر، برای کاهش اثرات فشار روی پوست عمل میکنند؛ این چهار سازوکار عبارتاند از چرخیدن، صافشدن، کشآمدن و سرخوردن.
فیبرها و تارچههای کلاژن میچرخند، راست میشوند، کش میآیند و سر میخورند تا فشارها را در نوک هر پارگی در پوست کاهش دهند. حرکت این کلاژن به طور کارآمدی تراکمات فشار مرتبط با هر حفره یا پارگی را کاهش میدهد.
محققان امیدوارند این مکانیسمها را برای ارائه استحکام افزایشیافته و مقاومت بهتر در مقابل پارگی، در مواد مصنوعی جایگزین کنند.
مکانیسمی که دانشمندان در پوست شناسایی کردهاند، را میتوان به ارتقای پوست مصنوعی یا تولید پلیمرهای نازک فیلم برای استفاده در ابزار الکترونیکی اعمال کرد.
جزئیات این مطالعه در مجله Nature Communications ارائه شده است.
سدیم بالا، حافظه را تضعیف میکند.
تحقیقات انجام شده در تورنتو کانادا نشان میدهد مصرف زیاد نمک (سدیم) بر حافظه و عملکرد ذهن اثر منفی دارد.
برای انجام این مطالعه رژیم غذایی 1262 فرد بین سنین 67 تا 84 سال مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در افرادی که دریافت سدیم بالا بوده، عملکرد شناختی و قدرت حافظه ضعیفتر از سایر افراد است.
این اولین مطالعهای است که نقش سدیم بر حافظه را مورد بررسی قرار داده است. این محققان به همه افراد به ویژه سالمندان توصیه میکنند از مصرف زیاد نمک، کنسروها و غذاهای فرآوری شده دوری کنند.
تیمی از دانشمندان دانشگاه ملی استرالیا دیدگاههای جدیدی درباره حسآمیزی یعنی اثر شنیدن رنگها، دیدن صداها و پدیدههای بینحسی دیگر ارائه دادهاند.
بر اساس یافتههای به دستآمده، افراد دارای قدرت حسآمیزی، ارتباطات روانی بسیار قویتری بین مفاهیم مرتبط دارند.
برای این اشخاص، واژگانی مانند پزشک و پرستار بسیار به هم مرتبط هستند در حالی که مفاهیم پزشک و میز بسیار با هم غیرمرتبط بوده و این موضوع در مورد این افراد، شدیدتر از افراد فاقد حسآمیزی است.
این یافتهها میتواند به محققان در درک بهتر معماهای حسآمیزی کمک کند که از هر 100 تن بر یک نفر اثر میگذارد.
به گفته دانشمندان حاضر، ارتباطات قویتری بین نواحی مختلف مغز به ویژه بین آنچه بخش زبانی مغز و بخش رنگ مغز خوانده میشود، وجود دارند. این اتصالات به اثر محرک منجر میشود که بر اساس آن، یک محرک در یکی از بخشهای مغز، موجب فعالیت بخش دیگری در مغز میشود.
تحقیقات جدید دانشمندان دانشگاه لستر برای نخستین بار نشان داده که خطر ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب با هر 6.35 سانتیمتر کوتاهتر بودن قد انسان تا 13 درصد افزایش مییابد.
این نتایج بدان معنی است که در مقایسه با یک انسان 170 سانتیمتری، افراد با قد 152 سانتیمتر از 32 درصد خطر بیشتری برای ابتلا به بیماری قلبی برخوردارند.
این نخستین بار است که دانشمندان نشان دادهاند تنها عامل قد برای افزایش خطر این بیماری کافی است.
بیماری عروق کرونر قلب رایجترین عامل مرگومیر در انگلستان بوده و سالانه منجر به مرگ حدود 73 هزار نفر می شود. در حال حاضر 2.3 میلیون انسان مبتلا به این بیماری هستند.
این بیماری زمانی رخ میدهد که شریانی که خون را به عضله قلب میرساند، به دلیل انباشت ماده چربی در دیواره رگ، باریک میشود. اگر یک لخته خون روی پلاک شکل بگیرد، شریان ناگهان کاملا مسدود شده و احتمال حمله قلبی را افزایش میدهد.
محققان دادههای ژنتیکی 200 هزار نفر را بررسی کرده و دریافتند، آن بخش از دیانای که قد را تعیین میکند، میتواند با شانس ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب مرتبط باشد.
به گفته محققان، اگرچه این یافتهها ارزش بالینی فوری ندارند اما درک بهتر و کاملتر از مکانیسمهای زیستی زمینهساز ارتباط بین قد کوتاهتر و خطر بیشتر ابتلا به بیماری کرونر قلب ممکن است راههای جدیدی را برای پیشگیری و درمان آن ارائه کند.
این یافتهها در مجله Medicine منتشر شده است.
شهید «حسن طهرانی مقدم» که عنوان پدر موشکی ایران به وی اختصاص داده شده از جمله فرماندهانی است که به خاطر نوع ماموریتش کمتر خاطره یا ذکری از او وجود دارد و همین بر رازآلود بودن شخصیت وی افزوده است.
به تازگی مهدی بختیاری همت گمارده و کتابی تحت عناون «با دست های خالی» حاوی خاطراتی از شهید حسن طهرانی مقدم را جمعآوری کرده و انتشارات یازهرا (س) آن را منتشر کرده است. در این کتاب خاطراتی از محسن رفیقدوست، محمدباقر قالیباف، محسن رضائی، همسر شهید، فرزند شهید و برخی از همرزمان شوی خاطراتی نقل شده است.
در ادامه بخشی از خاطراتی که در این کتاب آمده است را آوردهایم.
*بخوان و بزن
«تلاشهای ما در پروژههای موشکی در سالهای 64، 65 و 66 نتیجه داد و فکر میکنم اولین محصولی که برداشت شد، در سال 1365 بود و سرانجام «مجتمع شهید همت» بود که موشکهای «شهاب» را ساخت و دنبال کرد و چند مجتمع دیگر راه افتاد که از جمله آنها میتوان به «مجتمع شهید باکری»اشاره کرد. یک جا سوخت جامد کار میکردند و یک جا هم سوخت مایع، زیر شاخههای اینها شکل گرفته و امروز دیگر ایران در این زمینه خودکفا شده است.
حاج حسن مقدم ضمن اینکه صنعت ساخت موشک را راه انداخت، یگان موشکی را هم توسعه داد و تبدیل به چندین تیپ موشکی کرد. در ابتدا فقط یک تیپ موشکی وجود داشت که آن هم تیپ «7 حدید» بود که بعد از آن فرماندهی موشکی تبدیل شد و تیپهای دیگری شکل گرفت که فکر میکنم از همان سالهای 65، 64 بود.
در غرب کرمانشاه یک موضع آتش قرار داشت، چون آنجا نزدیکترین مکان به بغداد بود و چند شلیک هم از همان جا انجام شد به همین علت دشمن همه تلاش خود را روی شناسایی سایت موشکی معطوف کرد و در این راه از جاسوسان، منافقین و هواپیما استفاده میکرد. این در حالی بود که ما همه نیروهای خود را در آنجا متمرکز کرده بودیم.
یک روز که آنها عملیات داشتند، قرار بود ما روی مواضع آنها موشک بزنیم. برای پرتاب موشک چیزی حدود یک ساعت و نیم زمان لازم است و در این مدت، دشمن وقت کافی داشت که سایت را شناسایی کند و بزند. همه رفتند آنجا و آماده شده بودند. اما دو ساعت قبل از شلیک، حسن آقا آمد و به آنها گفت: «جمع کنید برویم، امروز از اینجا نمیزنیم» و رفته بودند یک جای دیگر. دشمن یکی، دو ساعت بعد آمده بود و درست همان جای قبلی را بمباران کرده بود. حسن تا این اندازه باهوش بود. جالبتر این که نوبت بعدی که میخواستند شلیک کنند، حسن گفت: «برویم از همان جای قبلی بزنیم».
روی تمام موشکها آیه شریفه « و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» را مینوشت و به این موضوع اعتقاد قلبی داشت و این هم تنها یک شعار نبود که فقط یک ذکری نوشته باشند. وقتی هم که توپخانه را راه انداخت. همین آیه را بالای آرم توپخانه نوشتند.
همه موشکها را با وضو و توسل شلیک میکرد. البته تخصص هم داشتند اما در نهایت میگفتند خدایا، ما به عنوان وسیله عمل میکنیم و تو هستی که ما را به هدف میرسانی.
در توپخانه هم همین اتفاق افتاده بود. دیدهبان میگفت مثلا فلان جا را بزن، میگفت بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد. اما حسن میگفت: «ما رمیت» رو مگه بلد نیستی؟ بخوان و بزن.»
*موشک در ازای شفاعت
«وقتی موشکها را همین حسن مقدم و معاونش آوردند، حسن پیش من(محسن رفیقدوست) آمد و گفت: «حاج محسن، یکی از این موشکها را به ما بدهید تا باز کنیم و روی آن مهندسی معکوس انجام دهیم» به او گفتم: «مرد حسابی! این موشکها الان ارزشش خیلی زیاد است. ما میخواهیم با آن کلی عرض اندام کنیم.»
پنج یا شش موشک اول که شلیک شد، به ناگاه سرگرد سلیمان (فرمانده نیروهای اعزامی لیبی) گفت که قذافی دستور داده دیگر موشکی شلیک نشود. بعد از خودداری نیروهای لیبی از پرتاب موشک، به دلیل اصرار فراوان حسن مقدم برای مهندسی معکوس موشک، او را فراخواندم و به او گفتم: «اگر به تو موشک بدهیم، تو چه چیزی به من میدهی؟» گفت: «من چیزی ندارم بدهم؛ اگر شهید شدم، شفاعت تو را میکنم» گفتم: «باشد، چیز خوبی است.» و یکی از موشکها را به حسن آقا تحویل دادم.
فرماندهان جنگ هم دستور شلیک هر چه سریعتر موشکها را دادند، اما لیبیاییها زیر بار نمیرفتند، لذا با حسن مقدم و تیم مربوطه به باختران (کرمانشاه فعلی) رفتیم و در نقشه، «باشگاه افسران»رژیم بعث را پیدا کردیم. موشکها را آوردند، گرا تنظیم و موشک آماده شلیک شد.
بعد از دعا با خدا صحبت کرد و گفت:« خدایا، ما نمیخواهیم مردم عراق را بکشیم، ما میخواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقیها را میکشند، خدایا، این موشک را به باشگاه افسران ببر.» سپس کلید موشک را فشار دادم و موشک پرتاب شد.
بعد از پرتاب موشک نشستیم، رادیو B.B.C را گرفتیم. این رادیو پس از چند دقیقه اعلام کرد که یک موشک ایرانی باشگاه افسران در بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شدهاند. همان لحظه پیشانی طهرانی مقدم را بوسیدم و گفتم:«این، نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.»
بعد از این شلیک بود که حسن با دیگر همکارانش در سپاه روی موشک کار کردند و به تدریج موشکهای «اسکاد B »، «اسکاد C » و «شهاب» را ساختند.»
*موشکهای ساخت شیعه
همیشه میگفت: «کاری که ما میکنیم خیلی حساس است و اهمیت دارد و اصلا صرف ایران نیست که از این کار استفاده کند.» اعتقاد داشت این موشکها در واقع اختراع شیعه است و میگفت: «میخواهم روی این موشکها بزنم «ساخت شیعه» و به اذن خدا و کمک اهل بیت کاری خواهیم کرد که آیندگان خواهند فهمید چقدر اهمیت دارد.»
در جواب بچهها که از او میپرسیدند: «چرا بابای همه را تلویزیون نشان میدهد، اما شما را نشان نمیدهد؟» هیچ وقت نمیگفت که همه این کارها، کار ماست، تنها چیزی که این اواخر میگفت، این بود که: «ما کاری داریم میکنیم که امیدواریم به واسطه آن مقدمات ظهور را فراهم شود، وقتی حضرت بقیةالله تشریف بیاورند، شاید از این ابزار استفاده کنند. اگر شما صبور باشید، در اجرا این کار شریک خواهید بود.» و ما از این حرفها انرژی زیادی میگرفتیم.
بعد از شهادت ایشان، آقا که به منزل ما تشریف آوردند و سه ربع، یک ساعت از شخصیت حاج حسن حرف زدند، فرمودند: «حاج حسن در کار خودش آنقدر سریع و تند پیش میرفت که بعضی مواقع من او را نگه میداشتم و مانع میشدم که جلوتر نروید.»
*نصیحت شهید طهرانی مقدم به علی پروین
[...]با آدمهای بزرگ ورزشی جلسه گذاشتیم که یکی از آنها «علی پروین» بود. آن زمان علی پروین «پرسپولیس» را در اختیار نداشت و خانهنشین بود. از طریق یکی از دوستان به نام «مهدی گنجی» جلسهای با علی پروین هماهنگ کردیم و سه نفری به گفتوگو در اینباره نشستیم.
یادم هست وقتی علی پروین، حاج حسن را دید، انگار 50 سال است او را میشناسد. خیلی خوشبرخورد، با ادب و با کمالات کنار حاج حسن آقا نشسته بود و با هم شوخی میکردند.
بحث ورزشی که شد، علی پروین به کاپهای ویترینش اشاره کرد و گفت: «حاج حسنآقا! میبینی. این کاپها را زمانی که من در پرسپولیس بودم به دست آوردم» حاج حسن گفت: «حاج علیآقا! برای آخرتتان چه جمع کردید؟ میخواهید این کاپها و این مقامها را در آن دنیا جمع کنید و بگویید خدایا، من کاپ دارم؟ خب، همه کاپ دارند، آیا وزن کارهای فرهنگی و معنوی شما هم اندازه وزن این کاپهایتان هست؟ از این بابت هم خودتان را بالا کشیدهاید؟»
بعد با تواضع خودش را مثال زد و ادامه داد: «من هم کاری نکردم ولی شما الگوی مردم و جوانها هستید. بیایید در بخش فرهنگی کار دیگری انجام بدهید» مثالی هم آورد و گفت: «وقتی شما بروید در نماز جمعه و نماز جماعت شرکت کنید، میبینید که مردم چقدر از شما الگو میگیرند و چون علی پروین در نماز جمعه، راهپیمایی، کار خیر، شرکت کرده، آنها هم میکنند. آن وقت شما توانستهاید جوانها را به نماز جمعه بکشانید. لذا بیایید در بحث فرهنگی کار کنید. همین مقدار که مدال دارید، به همین اندازه هم بیایید، در بحث معنوی و فرهنگ کار کنید، اینها دست شما را در آخرت میگیرد و انسان را نجات میدهد، گرهگشای انسان است و انسان را جاودانه نگه میدارد، والا کاپ را خیلیها بردهاند و تمام شده است.»
علی پروین که چشمانش قرمز شده بود، گفت: «حاج حسنآقا! من رفیقی مثل شما نداشتیم که چنین حرفهایی را به من بزند. همه آمدند و بهبه و چهچه کردند و رفتند. شما آمدید و دلم را روشن و چشمم را باز کردید. بنده در خدمت شما هستم. باعث افتخار من است که در کنار شما و در خدمت شما باشم که هم دنیا را دارم و هم آخرت را».
*نابودی اسرائیل به دست شیعه
میگفت: «نابود کردن اسرائیل فقط به دست شیعه است. خود اسرائیلی ها هم متوجه شدهاند و دارند کار میکنند، ما هم نباید بیکار بنشینیم.» هر کاری و هر طرحی که ما داشتیم، در راستای این هدف بود. تمام هدف حاج حسن این بود که عزت شیعه را افزایش بدهد. معتقد بود این کاری نیست که فرقهها و مذاهب دیگر بتوانند انجام بدهند یک هفته قبل از شهادتش، در جلسهای گفت: «روی قبرم بنویسید که این آدم میخواست اسرائیل را نابود کند.» برخی به اشتباه گفتهاند این جمله در وصیتنامه ایشان بوده که اینگونه نیست. درخواست شفاهی بود.
*ابداع سوخت جدید توسط کسی که رشتهاش شیمی نبود
رشته حاجی شیمی نبود. در مقطعی ما روی سوخت موشک کار میکردیم. کار نفر اصلی پروژه به مشکل برخورد. بنده خدا ناگهان دست ما را گذاشت در پوست گردو و همکاریاش را قطع کرد. هر مدیری بود، پروژه را منتفی میکرد. یادم هست، حاجی فورا رفت نمازخانه مجموعه را تغییر کاربری داد و یک جای کوچکتری برای نمازخانه پیشبینی کرد نمازخانه تبدیل شد به آزمایشگاه خودش. در کمال تعجب و کنجکاوی شاهد بودم که حاجی چند صد نمونه را در زمانی کوتاه تست کرد. اینقدر تست کرد تا خودش مبدع یک سوخت جدید شد. سوختی برتر از آن چیزی که آن بنده خدا قرار بود بسازد. این کار را در حالی انجام داد که رشته ایشان شیمی نبود. چه کسی فکر میکرد او که از مسائل شیمی دور است. مبدع یک سوخت جدید بشود.
*بعد از شهادت طهرانی مقدم رهبر انقلاب عید نگرفت
آرزویش این بود که مشت ولایت را هر چه محکمتر و پولادینتر کند تا وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند:« تهدید را با تهدید جواب میدهم»، مشت ولایت پر باشد.
رهبری هم فوقالعاده حاج حسن را دوست داشتند، معظمله چه در طول جنگ، آن زمانی که رئیس جمهور بودند و چه بعد از رهبری، به نظامیها و افرادی که مخلصانه در جنگ و دفاع خدمت کرده بودند، محبت زیادی داشتند، اما علاقه ایشان به حاج حسن مثالزدنی بود.
ایشان همیشه در ایام عید غدیر میزبان مسئولین و مردم بودهاند و حتی سفرای کشورهای دیگر هم خدمت ایشان میرسند، اما آن سال، بعد از شهادت حاج حسن، چنان متأثر بودند که عید نگرفتند.
*با شهادت حاج حسن رهبر انقلاب بهترین عزیزانش را از دست داد
حاج حسنآقا ملاقاتهای خصوصی زیادی با رهبری داشتند البته هر وقت نیاز بود، خدمت ایشان میرسیدند، کسی نبود که بخواهد وقت آقا را بگیرد. همیشه میگفت: «من وقتی آقا را ملاقات می کنم که دستم پر باشد، باید ایشان را خوشحال کنم، چون ایشان مشکلات و سختیها را میدانند، هنر آن است که من با دست پر خدمت ایشان برسم.»
بعد از شهادت ایشان، من از همسر حضرت آقا پرسیدم:« روز شهادت حاج حسن چه اتفاقی افتاد؟» ایشان گفتند: آقا آمده بودند منزل برای صرف ناهار که صدای انفجار بلند شد، ما از سر سفره بلند شدیم، بیرون را نگاه کردیم. آقا کمی استراحت کردند و بعد رفتند سر کارشان. شب که برمیگشتند، خیلی ناراحت بودند. من پرسیدم چه اتفاقی افتاده، ایشان فرمودند که یکی از بهترین عزیزانم را از دست دادم.»
کتاب «با دستهای خالی» که مهدی بختیاری آن را گردآوری کرده در 120 صفحه و با قیمت 6 هزار تومان منتشر شده و در غرفه انتشارات «یا زهرا (س)» در نمایشگاه کتاب قابل تهیه است.
فناوری هر ثانیه با سرعت بالایی در حال تغییر و پیشرفت است. کمپانیهای بزرگ نیز همپا با جدیدترین فناوریها در حال تغییر و تحول هستند. تغییرات در شرکتها بهنوبه خود موجب تغییر در شکل لوگو و آرم آن شرکت هم میشود و ازآنجاکه لوگوی هر شرکت بیانگر محصول یا نام آن است، در کنار این تغییرات، شکل آرم و لوگوی آنهم تغییر میکند.
درواقع امروزه آنچه از لوگوی کمپانیهای بزرگ مشاهده میکنیم با چیزی که درگذشته بوده فرق کرده و تکاملیافته است.
یاهو
یاهو اولین لوگو خود را در سال 1995 طراحی کرد و تاکنون 6 لوگو تعویض کرده است.
گوگل
گوگل در سال 1997 لوگویی گرد و زیبا داشت که تا کنون 6 مرتبه تغییر کرده است. نمونه سال 2014 تغییر اندکی کرده که چندان قابلشناسایی نیست.
اپل
اپل اولین لوگوی خود را در سال 1976 طراحی کرد. نمونه رنگینکمان او تا حدودی با انتقاداتی همراه بود. درنهایت کمپانی تصمیم گرفت از رنگ واحد برای این لوگو بهره ببرد. تا کنون 5 لوگو با رنگهای مختلف برای این شرکت الکترونیکی انتخابشده است. آخرین لوگوی آن در سال 2007 است که از ظاهری سهبعدی برخوردار است.
سامسونگ
سامسونگ در سال 1937 اولین لوگوی خود را ارائه کرد ولی ازآنجاکه این لوگو کمتر بیانگر معرفی یک شرکت الکترونیکی بوده تغییرات سادهای روی آن اتخاذشده است. از سال 1993 لوگوی سامسونگ تغییری نکرده است.
مایکروسافت
مایکروسافت تقریباً هر دهه لوگوی خود را عوض کرده است. این کمپانی برای اولین بار در سال 1975 لوگوی خود را طراحی کرد و تاکنون 4 لوگو داشته است.
AT&T
AT&T بزرگترین اپراتور ارتباطات آمریکا در سال 1889 اولین لوگوی خود را طراحی کرد. تاکنون 4 لوگو عوض کرده که آخرین آن در سال 2007 بوده است.
نوکیا
اولین لوگوی نوکیا جذابیت چندانی نداشت. لوگو از تصویر یک ماهی برخوردار بود که از دایرهای بیرون آمده است. این لوگو نشانهای از رودخانه مقابل شرکت اول نوکیا بود. نوکیا شش لوگو عوض کرده است.
IBM
از سال 1972 لوگوی خود را تغییر نداده است و همین باعث شده تشخیص این برند بسیار آسان باشد. IBM تاکنون 7 لوگو داشته است.
HP
HP از زمان تأسیس این برند در سال 1939 نزدیک به 10 لوگو عوض کرده است ولی آنچه در همه آنها مشترک بوده وجود دو حرف اچ و پی بوده است.
اینتل
اینتل در سال 1968 اولین لوگوی خود را طراحی کرد و تاکنون 3 لوگو داشته است. از سال 2006 به بعد این برند لوگوی خود را تغییر نداده است.
آمازون
آمازون 7 مرتبه لوگوی خود را تغییر داده است ولی از سال 2002 تاکنون ثابت باقیمانده است.
دل
برند دل 3 مرتبه شکل لوگوی خود را تغییر داد ولی آنچه ثابت بوده عنوان برند است که به اشکال مختلف نمایان است.
زیراکس
زیراکس در سال 2008 رنگ لوگوی 40 ساله خود را تغییر داد. این برند 11 لوگو داشته است.
پلیاستیشن
پلیاستیشن بیش از 20 لوگو داشته است که علت این تغییر، روی آوردن شرکت به فناوری جدید است.
البته لازم به ذکر است که با گذشت زمان و معرفی گوشیهای جدید امکان به وجود آمدن تغییرات و آپدیت شدن این فهرست وجود دارد.
سامسونگ Galaxy S6
ظاهر زیبا و مشخصات فنی تحسینبرانگیز، گلکسی S6 فلزی را به بهترین گوشی اندرویدی سال 2015 تبدیل کرده است.
سامسونگ Galaxy S6 Edge
این گوشی جذاب و منحصر به فرد، تمامی ویژگیهای لازم برای بالاتر قرار گرفتن از آیفون 6 و سایر رقبای اندرویدی را دارد.
سامسونگ Galaxy Note 4
این گوشی مطمئنا هر شخص علاقهمند به گوشیهای پرسرعت با صفحه نمایش بزرگ را متحیر خواهد کرد. از ویژگیهای خاص این گوشی میتوان به قلم آن اشاره کرد.
موتورولا Droid Turbo
با وجود طراحی و ظاهر معمولی، ویژگیهایی نظیر باتری 3900 میلی آمپرساعتی، پردازنده قدرتمند و کیفیت صفحه نمایش بالا، این گوشی را به یک گزینه خوب تبدیل کرده است.
موتورولا Moto X
این گوشی تمام ویژگیهای خوب را در خود جای داده و سیستم عامل اندروید را با قابلیت سفارشی شدن، با سختافزار قدرتمند خود اجرا میکند.
موتورولا Moto E 4G LTE
این گوشی بهترین گزینه برای کسانی است که نمیخواهند بودجه زیادی را صرف خرید گوشی هوشمند کنند.
بروس لی در تاریخ ۲۷ نوامبر سال۱۹۴۰ میلادی (۶ آذر ۱۳۱۹) در سانفرانسیسکو کالیفرنیا چشم به جهان گشود و تا قبل از ۱۸ سالگی در هُنگکنگ بزرگ شد و دوباره برای ادامهی تحصیلات به سانفرانسیسکو بازگشت. بروس لی به خاطر فیلمهای ملی-میهنی یک چهره نمادین برای تمام مردم جهان، به خصوص برای چینیها تبدیل شد. غلبهی او بر حریفهای اروپایی و آمریکایی غروری را دل طرفداران او به وجود میآورد. نحوهی ورود او به سینما به این گونه بود: او در یک مسابقهی کاراته شرکت کرده بود و از قضا کارگردان سریال The Green Hornet (زنبور سبز) در آنجا حضور داشت و محو هنرهای رزمی او شد. به همین خاطر از بروس لی خواست که در سریال او ایفای نقش کند. بازیهای زیرپوستی و احساسی او امروزه در کمتر فیلمهایی دیده میشود.
فیلمهای شناخته شدهای که در رزومهی کاری او وجود دارد، به شرح زیر است:
Marlowe (مارلو در سال ۱۹۶۹)
The Big Boss (رئیس بزرگ در سال ۱۹۷۱)
Fist of Fury (در ایران معروف به خشم اژدها- ۱۹۷۲)
Way of the Dragon (راه اژدها در سال ۱۹۷۲)
Enter the Dragon (اژدها وارد میشود در سال ۱۹۷۳)
Game of Death (بازی مرگ که به دلیل فوت بروس لی از بدل او در ادامه ساخت فیلم استفاده شد)
سریالهای تلویزیونی او را نیز در زیر مشاهده میکنید:
The Green Hornet (زنبور سبز در سال ۱۹۶۷ – ۱۹۶۸)
Batman (بتمن در سال ۱۹۶۷ – ۱۹۶۸)
Ironside (آیرونساید در سال ۱۹۶۷)
Blondie (مو طلایی در سال ۱۹۶۹)
Here Come the Brides (عروس میآید در سال ۱۹۶۹)
Enjoy Yourself Tonight (امشب از خودت لذت ببر در سال ۱۹۷۰)
Longstreet (خیابان طولانی در سال ۱۹۷۱)
بروس لی در در ۲۰ جولای ۱۹۷۳ (۲۹ تیر ۱۳۵۲) به طرز مشکوکی در سن ۳۳ سالگی از دنیا رفت. اکنون که حدود ۴۲ سال از مرگ او میگذرد، صحبتهای متفاوتی دربارهی این اتفاق زده میشود. اما اینطور که به نظر میرسد او به تومور مغزی دچار شده بود و پس مصرف قرصی به کما میرود و پس مدتی فوت میکند. برخی نیز میگویند که او را به قتل رساندهاند. اما هر چه که هست او دیگر در میان ما نیست و باید با فیلمها و سریالهای او زندگی کنیم.
۱- بروس لی با تمرین کردن، حرکات خود را چنان سریع انجام میداد که میتوانست دانههای برنج را در هوا با چوب مخصوص غذاخوری چینی بگیرد. حرکات او به قدری سریع بود که عوامل فیلمسازی مجبور بودند برای اینکه تماشاگران بتوانند حرکات او را ببینند، سرعت فیلم را پایین بیاورند.
۲- بروس لی میتوانست قبل از اینکه شخصی از کیفپول باز شدهی خود سکهای بیرون آورد و آن را ببندد، سکهای از کیف او بردارد. او هیچوقت دست از تمرین برنمیداشت تا بتواند نتایج خود را بهبود ببخشد و به بالاترین حد توانایی بدنش برسد.
۳- جسد واقعی بروس لی در فیلم «بازی مرگ» حضور داشت. صحنههایی از کلیپ تشییع جنازهی او در فیلم استفاده شده بود. یک نسخهی کامپیوتری از بروس لی بعدها در فیلم «جنگجوی اژدها» استفاده شد.
۴- بروس لی زمانی از دست یک مرد عصبانی شد و چنان ضربهای به او زد که بازوی آن مرد شکست. به خاطر اشتباهاتی که باب وال (بازیگر نقش مقابل بروس لی در فیلمهای «اژدها وارد میشود»، «راه اژدها») انجام میداد، بسیار پیش میآمد که دستش با بطریهای شیشهای بریده میشد. بنابراین او در صحنهای دیگر با ضربات واقعی از خجالت وال در میآمد. در واقع وال میدانست که قرار است ضربهای به سمت او روانه شود ولی روحش هم خبر نداشت که این ضربه تا چه حد محکم خواهد بود.
۵- در سال ۱۹۶۲، بروس لی در مبارزهای ۱۵ ضربهی مشت و پا را روانهی حریفان خود کرد که باعث ناک-اوت شدن (بیهوش شدن) آنها به مدت ۱۱ ثانیه شد. طرفداران او هنوز تلاش میکنند که در ضربهی «مشت نزدیک» معروف او مهارت پیدا کنند.
۶- بروس لی میتوانست تنها با انگشت سبابه و انگشت شست حرکت شنا را انجام دهد. او میتوانست این حرکت را ۵۰ بار تکرار کند. بسیاری از همدورههای شما تلاش میکنند که بتوانند همانند بروس لی شنا بروند.
۷- بروس لی در در سال ۱۹۵۸ قهرمان مسابقات رقص چا-چا در هنگکنگ شد. او در حالی به این مقام دست یافت که فقط ۱۸ سال داشت.
۸- بروس لی از مصدومیت کشندهی ستون فقرات جان سالم به در بُرد. مهرهی چهارم کمر او به شدت آسیب دیده بود. بنا به تشخیص پزشکان این موضوع میتوانست به قیمت پایان دوران بازیگری و کونگفوی او منجر شود. اما بروس لی توانست دوبارهی روی پای خود بایستد و به دکترها ثابت کرد که دربارهی او اشتباه قضاوت کردهاند. او فلسفهی درمان خود را استفاده و بیمارستان را ترک کرد تا قویتر و سریعتر از قبل شود.
۹- او یک بار به صورت تصادفی جکی چان را کُتک زد. جکی چان به سختی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، اما به این اتفاق میخندید و از قرار گرفتن در مقابل یکی از کسانی که بسیار به او افتخار میکرد، لذت میبرد.
۱۰- بروس لی میتوانست قوطیهای نوشابهی کوکا- کولای بدون دستگیره را با فشار انگشت به داخل، باز کند. لازم به ذکر است که در آن زمان قوطیهای نوشابه از فولادهای ضخیمتری نسبت امروز ساخته میشدند.
۱۱- بروس لی میتوانست تحتههای چوبی ۶ اینچی (۱۵ سانتیمتری) ضخیم را بشکند. بروس لی میگفت «تختهها عکسالعملی از خود نشان نمی دهند»، بنابراین او ترجیح میداد که به انسانها ضربه بزند.
۱۲- بروس لی در تمریناتش با جیمز کابرن با ضربهی پای خود یک کیسهی بوکس ۱۵۰ پوندی (۶۸ کیلوگرمی) را نابود کرد. جیمز کابرن یکی از ستارگانی بود که به بروس لی آموزش میداد.
۱۳- بروس لی سرسختتر از چاک نوریس (رزمیکاری که بنیانگذار سبک چان-کوک-دو بود و در فیلم راه اژدها در مقابل بروس لی بازی کرد) است. نوریس زیاد دربارهی این موضوع حرف نمیزند. اما یکبار اشاره کرد که دوستش، بروس لی میتواند او را در مبارزه شکست دهد.
۱۴- بروس لی یکی از طرفداران گامای بزرگ، تنها کشتیگیر بدون شکست جهان بود. دوران حرفهای ورزش او ۵۰ سال به طول انجامید.
۱۵- یک مجسمه از بروس لی در شهر موستار (شهری درجنوب کشور بوسنی) وجود دارد، چون او شخصیتی داشت که همهی قومیتها او را دوست داشتند و با فلسفهی او موافق بودند. بعدها این مجسمه توسط گروه خرابکاری نابود شد.
۱۶- بروس لی یکی از طرفداران دو آتیشهی محمدعلی کِلِی (مشت زن افسانهای مسلمان) بود و با وسواس خاصی مبارزات او را تماشا میکرد. بروس لی به صورت جامع حرکات محمدعلی را مورد مطالعه قرار میداد، مبارزات او را بارها و بارها تماشا میکرد.
۱۷- بروس لی بر اثر یک واکنش آلرژیزا از دنیا رفت. او بر اثر مصرف قرص اِکوژسیک، یک واکنش آلرژیزا به او دست داد و در سن ۳۳ سالگی از دنیا رفت.
18- سرعت بروس لی در هنگام انجام واکنش و ضربه از فاصلهی ۳ فوتی، در عرض حدود ۰.۰۵ ثانیه اتفاق میافتاد. صحنهی مبارزهای وجود دارد که در آن بروس لی ۵۰ حریف را نابود میکند.
۱۹- بروس لی یک رَگ آمریکایی نیز دارد. یکی از والدین مادر او آلمانی است. گریس هو (مادر بروس لی) یک دو رگهی آلمانی کاتولیک بود. در واقع مادربزرگ بروس لی (مادر گریس هو) یک آلمانی بود.
۲۰- ییپ من کسی است که استعداد بروس لی در زمینهی هنرهای رزمی را کشف کرد و به او آموزش داد. بروس لی به استاد خود قول داد که کنگفو را فقط در چین حفظ کند و هیچوقت تکنیکهای مبارزه را به خارجیها نشان ندهد. اما او به قولش وفا نکرد.
خودروهای خانواده همانند یک خانواده به اشکال و اندازه های مختلف هستد. گذشته از برند و نوع خودروهای خانواده، باید از فضا و امنیت بالایی برخوردار باشد.
در حال حاضر 259 مدل خودروی خانواده تایید شده است که 19 مدل آن طرفدراان بیشتری در سراسر جهان دارند. از این میان 9 مدل از برندهای جنرال موتورز، تویوتا، هوندا، و کیا جایزه بهترین خودروهای خانواده را دریافت کرده اند.
مجله (News Best Cars) با بررسی تعداد فروش خودروهای خانواده و محبوبیت آنها، بهترین خودروهای خانواده سال 2015 را معرفی کرده است.
فولکس واگن
مرسدس بنز کلاس سی
کیا سول هاچبک
هیوندا سوناتا
کادیلاک سی تی اس
شورلت ایمپالا
کیا کی900
فورد فیوژن هیبرید
سوبارو
هوندا سی آر وی
ولوو XC60
نیسان مورانو
تویوتا هایلندر
لکسوس RX350
لند روور ریج روور اسپورت
شورلت ساب اوربان
کادیلاک اسکالاد
تویوتا هایلندر هیبرید
هوندا ادیسه
پژوهشگران در تحقیقات خود دریافتند تماشای تلویزیون در افزایش وزن کودکان بسیار مؤثر است.
بر اساس مطالعات جدید، محققان آمریکایی اظهار کردند: کودکانی که در روز یک ساعت تلویزیون تماشا میکنند نسبت به کودکانی که زمان کمتری به این فعالیت اختصاص میدهند، بیشتر در معرض افزایش وزن هستند.
نتایج بررسیها نشان داده است فعالیت کودکان راهی برای مبارزه با افزایش وزن است و مطالعات قبلی نیز نشان داده بود کودکانی که بیشتر تلویزیون تماشا میکنند، بیشتر در معرض خطر چاقی هستند.
در این بررسی، اطلاعات 11 هزار و 113 کودک در مهد کودکها طی سالهای 2011 تا 2012 مورد بررسی قرار گرفت. محققان مدت زمانی که کودکان در طول هفته و آخر هفته، تلویزیون تماشا و از کامپیوتر استفاده میکردند را بررسی و همچنین قد و وزن کودکان را اندازهگیری کردند.
یک سال بعد، قد و وزن 10 هزار و 853 کودک اندازهگیری و از کودکان درباره عادات تماشای تلویزیون آنها پرسشهایی شد.
نتایج بررسیها حاکی از آن بود که کودکان مهدکودک به طور متوسط حدود 3.3 ساعت در روز تلویزیون تماشا میکنند. شاخص توده بدنی این کودکان بیشتر از کودکانی است که کمتر از 30 تا 60 دقیقه تلویزیون تماشا میکنند.
همین بررسی نشان داد: احتمال اضافه وزن در کودکانی که بیش از یک ساعت یا بیشتر تلویزیون تماشا میکنند، 50 تا 60 درصد بیشتر و احتمال چاقی در آنها 58 تا 73 درصد بیش از سایر کودکان است.
بر اساس این نتایج، کاهش زمان تماشای تلویزیون در کاهش افزایش وزن دوران کودکی موثر است و محققان توصیه میکنند این زمان باید کاهش یابد.
به گفته پژوهشگران چاقی دوران کودکی با افزایش ابتلا به بیماریهایی مثل بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون بالا و کلسترول بالا، دیابت، سکته مغزی، انواع مختلفی از سرطان، آرتروز و بیماریهای دیگر همراه است.
نتایج این پژوهش در نشست علمی در سندیگو ارائه شده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.