امام رضا (ع) چه مشی‌ای داشتند و زائر حقیقی چه راهی می‌رود؟

 مشهد در زادروز میلاد هشتمین امام شیعیان غرق در نور و گل و شادی است و بیش از سه میلیون زائر است در سالروز ولادت امام رضا(ع) خود را به شهر مشهد رسانند تا در این روز مبارک به محضر ضامن آهو شرفیاب شوند و در آستان جانان، بند روح را بگشایند و در اوج معنویت با پروردگار متعال راز و نیازی کم‌نظیر داشته باشند.

هرساله در آستانه سالروز ولادت امام رضا(ع) 20 هزار خادم بارگاه منور امام رضا(ع)، پنجره فولاد صحن جمهوری اسلامی را گلباران می کنند. در این مراسم که با نام «گل والای ولا» برگزار می شود، خادمان بارگاه رضوی با طی حدود یک کیلومتر از مقابل ساختمان مركزی آستان قدس رضوی تا حرم مطهر امام رضا(ع) گنجره فولاد واقع در صحن جمهوری را به نشانه شادمانی، گلباران می‌کنند.

در کنار آیین چراغانی شب میلاد، هر سال در چنین روز مبارکی پس از آنکه ناقاره نوازها این صبح بانگ برداشتند، آیین باشکوه گل‌آرایی حرم صورت می‌پذیرد تا در این روز مبارک و همزمان با حضور میلیون‌ها زائر، فضای حرم بیش از پیش با معنویت در آمیزد و عطر وجودش روح هر عاشقی را نوازش کند و آستان جانان برای میلیون‌ها عاشقش غیرقابل وصف‌ باشد.

کبوتران حرم در سالروز ولادت ایشان بر گرد گنبد طلایی که دل‌ها را برده، پرواز می‌کنند و حسرت زیارتش را برای بسیاری از زائرین باقی می‌گذارد. سایه بلند ضامن آهو در این روز بر سر اهل ایمان بلندتر از دیگر روزها است اما دلخوش نباشیم که در حرمش هستیم، قلبمان را به این امام نزدیک کنیم که اگر در آن سوی کره خاکی باشیم و قبلمان برای حضرتش بتپد، این امام او را در می‌یابد.

امام رضا عليه السلامروز يازدهم ذيقعدة سال 148 ق. در مدينه متولد شد. نام مادرش «تکتم» بود که بعد از تولد حضرت، از طرف امام کاظم عليه السلامطاهره نام گرفت. نام مادر حضرت را «نجمه» نيز گفته‌اند. نقش انگشتري آن حضرت «ماشاءالله ولا قوة الاّ بالله» بوده است. ایشان نقش کلیدی در تقویت جایگاه علمی و فرهنگی شیعه داشتند و از این منظر نیز در فشار جدی در این دوران بودند. «تابناک» به بازخوانی بخشی از وقایع دوران ایشان اشاره می‌کند:


افکار بيگانه در عصر رضوي

ترجمه آثار علمي بيگانگان از زمان امويان شروع شد و در عصر عباسيان بويژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسيد. (همانگونه که در اين زمان وسعت کشور اسلامي به بالاترين حد خود در طول تاريخ رسيد) مأمون نامه اي به پادشاه روم نوشت و مجموعه‌اي از علوم قديم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعي از دانشمندان مانند «حجاج بن مطر» و «ابن بطريق» و «سلما» سرپرست «بيت الحکمة» کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود.

«خالد بن يزيد»، طب وشيمي را (مي‌خواست از راه شيمي طلاي مصنوعي به دست آورد) «حنين بن اسحاق» بعضي از کتب سقراط و جالينوس را، ابن مقفع، کليله و دمنه و همين طور کتاب اقليدس را، به عربي برگرداندند. خود مأمون نيز ترجمه مي‌کرد. يعقوب ابن اسحاق کندي که در طب، فلسفه، حساب، منطق، هندسه و نجوم خبره بود و درتأليفات خود از روش ارسطو پيروي مي‌کرد، بسياري از کتاب‌هاي فلسفه را به عربي برگرداند و مشکلات آن را توضيح داد.

کساني را به قسطنطنيه فرستاد تا کتاب‌هاي کمياب فلسفه، هندسه، موسيقي و طب را بياورند. محمد بن موسي خوارزمي – رياضي دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد. «دارالحکمه» کتابخانه بزرگي بود که به احتمال قوي هارون آن را بنيانگذاري و مأمون تقويت کرد و همچنان باقي بود تا بغداد به دست مغولان افتاد. آنان که از تمدن و فرهنگ بويي نبرده بودند آن را به آتش کشيدند.


امام رضا عليه السلام و هجوم فرهنگي بيگانه
به دنبال نهضت ترجمه آنچه ماية نگراني بود اينکه در بين اين مترجمان افرادي متعصب و سرسخت از مذاهب ديگر مانند زردشتي، صائبي، نسطوري، برهمنهاي هند، روميان وجود داشتند و اين فرصتي بود براي نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همين‌طور محتواي خود اين کتب نيز مي‌توانست شبهاتي به همراه داشته باشد.

امام رضا عليه السلامبا آگاهي از اين خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهاي علمي که توسط مأمون برگزار مي‌شد، سعي کردند جلو هرگونه انحراف احتمالي را بگيرند و برتري اهل‌بيت: را نشان دهند.

هدف مأمون از برگزاري بحث‌هاي علمي در اينجا چند عقيده وجود دارد. از جمله:

الف) اينکه هدف محکوميت امام بود. دليلش اينکه مأمون به «سليمان مروزي» گفت: هدف من از برگزاري جلسة بحث چيزي جز اين نيست که راه را بر او – امام رضا عليه السلام ببندي.

شاهد ديگر کلام امام که فرمود: هنگامي که با اهل تورات به توراتشان، با اهل انجيل به انجيل‌شان، باا هل زبور با زبورشان، با ستاره پرستان به شيوة عبرانيشان، با موبدان به شيوه پارسيشان با روميان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصديق سخن خود وادار کنم، مأمون خواهد فهميد که راه خطا را برگزيده و يقيناً پشيمان خواهد شد.

آنچه اين احتمال را تقويت مي‌کند آن است که دربار مأمون تا پيش از شهادت امام، پيوسته محل برگزاري اين مناظره‌ها بود؛ ولي پس از آن ديگر اثري ازاين مجالس علمي و بحث‌هاي کلامي ديده نشد. وقتي اين محافل در از ميان بردن شخصيت امام ناکام ماند، مأمون در انديشة حذف فيزيکي امام فرورفت و سرانجام ايشان را مسموم ساخت.

ب) مأمون خود، آدم بي‌فضلي نبود و تمايل داشت به عنوان يک زمامدار عالم در جامعة اسلامي معرفي گردد و مورد توجه قرارگيرد. او شهرت به علم دوستي داشت و فيلسوف خلفاي عباسي شناخته مي‌شد.


مناظرات امام با پيروان اديان
اين مناظرات فراوان است و شيخ صدوق در «عيون اخبارالرضا» و علامه مجلسي در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزيزالله عطاردي در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آورده‌اند مهمترين اين مناظرات عبارت است از:

1. مناظره با جاثليق (اين کلمه لقب پيشواي عيسويان بود.)
2. مناظره با رأس الجالوت (اين کلمه لقب پيشواي يهود بود.)
3. مناظره با هربز اکبر (اين کلمه لقب پيشواي زردشتي بود.)
4. با عمران صائبي (از پيروان حضرت يحييعليه السلام )
5. با سليمان مروزي؛ وي عالم بزرگ علم کلام در خطة خراسان بود.
6. علي بن محمد بن جهم؛ ناصبي و دشمن اهل‌بيت:.
7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره.

تدوين حديث در عصر امام
امام رضا عليه السلامنيز پيروان و خواص خويش را امر به تدوين علم و احاديث مي‌نمود. در مصادر روايي، کتبي به حضرت نسبت داده شده‌ است و جزء مؤلفات حضرت آورده‌اند از جمله:

صحيفة الرضا عليه السلام
اين کتاب را «مسند الامام الرضا» نيز ناميده‌اند و بسياري از رواة فريقين اين را نقل نموده و در بعضي از مصادر، اسامي بعضي از رواة آن آمده است و نسخه‌هاي متعدد از آن در «صنعاء» و در «قم» تحت عنوان «کتاب ابن ابي‌الجعد» که کنية «احمد بن عامر بن سليمان الطائي» است، در تهران و مشهد وجود دارد.

الرسالة الذهبية
رساله‌اي در مسائل طبّي که امام به درخواست مأمون نوشته است و مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنويسند. لذا رساله ذهبيه ناميده شد.

مجالس الرضا عليه السلام مع اهل الايمان
مأمون مجالس علمي و مناظرات ديني و علمي بين امام و علماء اديان ديگر برقرار مي‌نمود. امامعليه السلام نيز فرصت را غنيمت شمرده و حقانيت، تشيع و اسلام را به اثبات مي‌رساند و اعتقادات ديگران را با استدلال رد مي‌نمود که بعداً يکي از پيروان امام آن مجالس را گردآوري نمود. نجاشي مي‌گويد: «حسين بن محمد بن الفضل... ابو محمد شيخ من الهاشميين، ثقة، ... صنّف مجالس الرضا عليه السلاممع اهل الاديان.»

امالي الامام الرضا عليه السلام
اين صحيفه را «ابوالحسن علي بن علي الخزاعي» برادر شاعر بزرگ شيعي يعني دعبل خزاعي نقل کرده است. شيخ طوسي به همين سند از اين کتاب روايت نقل نموده است. سيد محمدرضا جلالي حسيني احتمال داده است که اين همان کتابي باشد که نجاشي آن را ذکر کرده است. در مقدمه المعجم المفهرس الالفاظ احاديث البحار 20 مورد از تأليفات امام رضا عليه السلام را نام مي‌برد.

کتاب الاهليلجة
علامة سيد محسن امين فرمود: «فيه حجج بالغة و مطالب جليلة في علم الکلام»کتب ديگري نيز براي امام شمرده اند که عبارت است از: کتابي که وريزة بن محمد روايت کرده. کتابي به روايت علي بن مهدي، نسخه متبوعة بزرگي به روايت محمد بن عبدالله و نسخه‌هاي ديگر و «مسائل» به روايت معاوية بن سعيد و «مسائل» به روايت حسن بن علي الوشاء و مسائل و کتب ديگري که در مجموع به بيست نسخه مي رسد.

البته برخي در صحت انتساب اين کتب به امام ترديد کرده‌اند از جمله: دکتر مجيد معارف مي‌گويد: «برخي از محققان آثاري به امام نسبت داده‌اند، از جمله: فقه رضوي، رساله ذهبيه در طب، رسالة محض الاسلام، پاسخ به مسائل ابن سنان و کتاب علل ابن شاذان که انتساب آنها مورد ترديد است. » و در اين بارة ارجاع داده است به تحليلي از زندگاني امام رضا عليه السلاماز محمد جواد فضل الله، معرفة الحديث محمد باقر بهبودي، سيرة الائمّه هاشم معروف حسني و مجموعه آثار نخستين کنگره امام رضا عليه السلام. وي مي‌گويد: آنچه به آنان منتسب گرديده نوعاً از مجعولات غلات مي‌باشد. زيرا شرايط امامان اجازه اين امور را به آنان نمي‌داده است.


شاگردان امام رضا عليه السلام و تدوين حديث


ايت الله العظمي بروجردي1در کتاب جامع الاحاديث مي‌فرمايد:

«ان عدد الکتب التي جمعت احاديث الشيعه في زمان الامام الثامنعليه السلام وصل الي الاربعمأئة، ثم قام جمع من فضلاء اصحاب الطبقة السادسة من اصحاب الامام الرضا عليه السلام في جميع هذه الاحاديث الشريفة المتفرقة في تلک الکتب ثم جمع تلامذتهم الاجلاء من امثال علي بن مهزيار الاهوازي والحسين ابن سعيد الاهوازي تلک الاحاديث في کتابين فکانا مرجعاً لعلماء الشيعة حتي قام ثقة الاسلام کليني في تأليف کتابه «الکافي» و الشيخ الصدوق في کتابه «من لايحضره الفقيه» و الشيخ الطوسي في کتابه «التهذيب» و «الاستبصار» و بهذا قد جمعت في‌هذه الکتب الابعة الجوامع الحديثيه الاولية والثانوية باحسن وجه فکانت مرجعاً لعلماء الشيعة في تلک الاعصار و الامصار و لان جميع احاديث تلک الاصول اجتمعت في هذه الکتب الاربعة، قلت المراجعة لتلک الاصول تدريجياً حتي ترکت.»

در زمان امام رضا عليه السلام عليه السلام عليه السلام نفر از اصحاب امامعليه السلام 20عليه السلام کتاب حديثي تأليف کرده‌اند. از جملة آنان مي‌توان از حسين بن سعيد (30 کتاب)، صفوان بن يحيي (16 کتاب) و محمد بن عمر الواقدي (28 کتاب) و موسي بن القاسم (15 کتاب) نام برد. شيخ طوسي آمار رجال امام را به 318 راوي رسانده است.





تاريخ : یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |