چه شرایطی امام رضا (ع) را به مناظره های پی در پی می کشاند؟/ نشانه های عقل و خرد از نگاه امام هشتم

 ماه صفر با شهادت امامی به پایان می رسد که خاک خراسان میزبان اوست. او که چون خورشیدی بی غروب بر مشرق ایران زمین طلوع کرد.

تبلیغات و شرایط حاکم در زمان زندگی امام هستم

چرا امام رضا با مسائل کلامی مواجه بود و دائم مناظره می کرد؟

دوران امام رضا از دوران هایی است که بحث های کلامی از ناحیه جریانات گوناگون فکری به سرعت رو به رشد و توسعه گذاشته و در هر زمینه اختلاف نظر پدید آمده است. دو گروهی که ما آنها را به نام های «معتزله» و «اهل حدیث» می شناسیم، در برپایی این جدال ها و کشمکش های فکری، بیشترین سهم را دارا بودند. خلفای عباسی نیز هرکدام به نحوی در این مسائل مشارکت می کردند، اما هیچ کدام با مامون قابل مقایسه نیستند.

در برابر این دو گروه، که یکی عقل را بر نقل ترجیح می داد و دیگری (اهل حدیث) به عکس، امام رضا می کوشید تا موضع خود را بیان کند. از این روست که بخش عمده روایاتی که از آن حضرت نقل شده، در موضوعات کلامی آن هم در شکل پرسش و پاسخ و یا احیانا مناظرات است.

در میان این مباحث آن چه که از همه بیشتر مطرح می شد، بحث های مربوط به امامت بود که یک پایه آن بر عقل و پایه دیگرش بر نقل استوار بود. البته مباحث مختلف مربوط به توحید، به ویژه مبحث صفات خداوند، از جمله صفت عدل که ارتباط مستقیمی با موضوع جبر و اختیار داشت، از داغ ترین بحث های کلامی در طول چندین قرن در میان مسلمانان بود.

جعل حدیث برای جبری نشان دادن امامان/ درخواست امام برای طرد احادیث غلات

محدودیت هایی که عباسیان برای علویان و شیعیان فراهم کرده بودند، غالبا باعث دوری شیعیان از ائمه بوده و از نظر فراگیری اعتقادات، مشکلاتی برای آنها فراهم می کرد. مشکل مهم تر از ناحیه اهل حدیث بود، کسانی که تنها خود را متعهد به قبول ظواهر آیات و روایات دانسته و تحت تاثیر برخی از سوء تفسیرهای مغرضانه ای که از طرف امویان و یا یهودیان سرچشمه گرفته و ترویج شده بود، قرار می گرفتند و ظاهر آیات و روایات را که دال بر تشبیه بود، می پذیرفتند. این افراد هرگز حاضر به جمعبندی کلی از آیات و تکیه به محکمات، که می توانست متشابهات را تفسیر کرده و مشکل تشبیه را حل کند، نبودند.

حسین بن خالد می گوید به امام عرض کردم: عامه ما را معتقد به تشبیه و جبر می دانند و این به دلیل روایاتی است که از پدران شما نقل شده است. امام پاسخ بسیار جالبی داده و فرمدند: ای پسر خالد! روایاتی که می گویی از پدران من درباره تشبیه و جبر آمده زیادتر است یا آن چه که در این زمینه از خود پیامبر روایت شده؟ گفتم: آنچه از رسول خدا نقل شده بیشتر است. امام فرمود: پس باید بگویید رسول خدا قائل به تشبیه و جبر بوده است. گفتم: آنها می گویند رسول خدا این کلمات را نفرموده است، بلکه به دروغ به او بسته اند. امام فرمودند: به مردم بگویید پدران من نیز چنین نفرموده اند بلکه این روایات را به نام آنها جعل کرده اند. بعد امام فرمود: هر کس قائل به تشبیه و جبر باشد کافر و مشرک می شود و ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم. امام پس از بیان این مطالب، آن روایات را ساخته دست غلات دانسته و از شیعیان خواست تا آنها را از خود طرد کنند.

امام رضا(ع) قضیه جبر و اختیار انسان در انجام نیکی ها و بدی ها را چگونه توضیح داد؟

همین شبهات سبب شد که امام رضا به طور روشنی ضدیت موضع شیعه با اهل حدیث را برملا کند و در تعابیر گوناگونی با استفاده از فرمایشات امیرمومنان و یا خودش عقیده تنزیه را تشریح فرمود. امام به نقل از پدرانش و آنها از رسول خدا روایت کرده اند: «هرکس که خدا را به آفریدگانش تشبیه کند او را نشناخته و کسی که گناهان بندگان را به او نسبت دهد او را عادل نداسته است.» این روایت در نفی هر دو اعتقاد (تشبیه و جبر) گویا و روشن است.

حسن بن علی الوشاء می گوید از ابوالحسن پرسیدم: «آیا خدا اختیار انجام کارهای بندگانش را به دست خودشان سپرده است؟ فرمود: خداوند اجل از آن است که چنین کند. عرض کردم: پس خدا آنها را اجبار به انجام معاصی می کند، فرمود: خدا عادل تر و حکیم تر از آن است که چنین کند. سپس فرمود: خدا خطاب به بندگانش چنین می گوید: ای فرزند آدم! من به کارهای خوب تو، از خود تو شایسته ترم و تو به کارهای بدت شایسته تر از من هستی، با نیرویی که من به تو داده ام، مرا نافرمانی کردی.»

تبلیغات ضد علویان / می گفتند علویان مردم را برده خود می دانند

یکی از شیوه های تبلیغاتی عباسیان بر ضد علویان- که احتمالا مروج اصلی آن هارون الرشید بود و یا در دوران او شایع کردند- این بود که می گفتند: «علویان آنچنان حقی برای خود قائلند که سایر مردم را «عبید» و برده خود می دانند.» آنها این مفهوم را از روایاتی که درباره برتری اهل بیت یا مفهوم امامت و برتری و برگزیدگی (اصطفاء) از خود پیامبر و ائمه شیعه نقل است، گرفته و در تبلیغات خود از آن سوء استفاده می کردند. امام رضا (ع) نیز با این شایعات و تبلیغات ضدعلوی مواجه بود و با آنها مبارزه می کرد.

در روایتی از محمد بن زید طبری آمده که می گوید: «من بالای سر امام رضا ایستاده بودم در حالی که گروهی از بنی هاشم از جمله اسحاق بن حسین عباسی در کنار ایشان بودند. امام رو به اسحاق کرده و فرمود: ای اسحاق به من خبر رسیده که مردم می گویند ما آنها را بردگان خود می پنداریم، نه؛ قسم به قرابتی که با رسول خدا دارم نه من خود چیزی گفته ام و نه از یکی از اجدادمم شنیده ام که چنین بگوید و نه یکی از پدرانم به من چنین روایتی رسیده است. ولی من می گویم مردم در این که اطاعت ما بر آنها واجب است فرمانبردار ما و از نظر دینی موالیان و دوستان ما هستند. این مطلب را حاضران به غایبان بگویند.»

در روایت دیگری از ابوصلت آمده است: «به امام عرض کردم مردم چیزهایی از شما نقل می کنند. امام فرمود: چه چیزی از ما نقل می کنند؟ گفتم: می گویند شما ادعا دارید که مردم بردگان شما هستند.
امام فرمود: ای پروردگاری که آسمان ها و زمین را گستردی و دانای پنهان و آشکاری، تو شاهدی که من چنین نگفته ام، از پدران خود نیز هرگز نشنیده ام چنین بگویند، تو آگاهی از ستم هایی که از این مردم به ما روا داشته می شود که این هم یکی از آنها است. پس از آن امام رو به من کرد و فرمود: اگر چنان که از ما حکایت می کنند ما همه مردم را بردگان خود می دانیم، پس به چه کسی آنها را می فروشیم؟ گفتم: راست می فرمایید ای فرزند رسول خدا. سپس امام به فرق میان ولایت و برده دانستن مردم پرداخته و فرمود: ای عبدالسلام! آیا تو منکر ولایتی هستی که خدا به ما عطا فرموده؟ گفتم: نه به خدا پناه می برم، من ولایت شما را قبول دارم.»

(برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، دکتر رسول جعفریان)

*******

گلچینی از فرهنگ رضوی

*اعتدال و اسراف در زندگی از نگاه امام رضا*

1) آیا خرج کردن زیاد برای خانه و خانواده اسراف است؟ 

در کتاب الخصال شیخ صدوق، روایتی درباره پرهیز از اسراف و بخل ورزی و رعایت اعتدال در مدیریت خانه و خانواده از امام رضا (که درود خدا بر او باد)، نوشته شده است:

«شخصی به نام عباسی می گوید، از امام رضا درباره خرج خانواده پرسیدم، فرمود: "بین المکروحین، میان دو حد ناپسند باشد." گفتم، فدایت شوم، سوگند به خدا نمی دانم دو حد ناپسند کدام است. 
فرمود: "خدایت بیامرزد. آیا نمی دانی که خدای بزرگ اسراف و اقتار (تنگ گیری در خرج و مصرف) هر دو را مکروه و ناپسند خوانده است؟ "

سپس امام این آیه را از سوره فرقان خواند: " والَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاما." و کسانى که چون خرج مى کنند اسراف نکنند و بخل نورزند و میان این دو معتدل باشند.»

2) این میوه نیم‌خورده برای چه کسی است؟

درحکایتی خواندنی از نحوه برخورد امام رضا (که درود خدا بر او باد) با اسراف کردن آمده است:

« نسیم خنکی می‌وزید. گنجشک‌ها روی درخت بزرگ بلوط شلوغ کرده بودند. چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا مهمان بودند. امام از اتاق بیرون آمد. دقایقی سپری شد. مهمان‌‌ها منتظر برگشتن امام بودند و از دیر کردن ایشان نگران شدند. یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه آمدن امام شد، ‌بیرون آمد.

ـ سرورم! چرا داخل نمی‌شوید؟ چیزی شما را ناراحت کرده است؟

امام سیب نیم‌خورده‌ای را نشان داد و گفت: این میوه را چه کسی این گونه خورده؟

مرد جوان صدایش را بلند کرد: این میوه نیم‌خورده کیست؟

مهمان‌ها از اتاق بیرون آمدند. مرد جوان سیب نیم‌خورده را از امام گرفت و باز حرفش را تکرار کرد. یکی از مهمانان دست بر سینه گذاشت و گفت: مولایم! از شما عذر می‌خواهم، این سیب را من خورده‌ام.

امام رو به او کرد و فرمود: چرا اسراف می‌کنی؟ چرا قدر نعمت‌های خدا را نمی‌دانی و به آن بی‌اعتنایی، ‌مگر نمی‌دانی که خدا اسراف‌کاران را به سختی عذاب می‌دهد؟

امام با مهمانان به اتاق برگشت. وقتی همه در جای خود نشستند، امام رو به آن‌ها کرد و فرمود: دوستان من! وقتی به چیزی نیاز ندارید، بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسانی بدهید که به آن نیازمندند.»

3) اعتدال در شوخ طبعی/ مرز شوخی بیجا و مزاح با دیگران کجاست؟

شوخ طبعی را از ویژگی های دین داران دانسته اند. وقتی از اخلاق رسول خدا یاد می شود، گشاده رویی و نرم خویی و خوش خلقی را از اوصاف ایشان بر می شمارند. پیامبر با دوستان خود، به قصد آنکه شادمانشان کنند شوخی می کردند تا با سرور و شادابی خستگی ها و فشارهای زندگی را برای آنها کمتر کند. در کتاب اصول کافی، جلد دوم روایتی در این باره از امام رضا (که درود خدا بر او باد) نوشته شده است:

معبر بن خلاد می گوید: « به ابوالحسن الرضا گفتم: جانم به قربانت. وقتی در جمعی می نشینی، ممکن است سخنی به میان آید و مزاح کنند و همه بخندند، آیا ایرادی ندارد؟ امام فرمود: مانعی ندارد، اگر چیزی نباشد.

من تصور کردم که منظور آن حضرت، حرف های ناشایست در میان مزاح بود. بعد از این سخن، امام رضا فرمود: یک نفر اعرابی از صحرا می آمد و برای رسول خدا هدیه می آورد و هنوز از جایش برنخاسته بود می گفت، ای رسول خدا پول هدیه را لطفا بپردازید. پیامبر از سخن او می خندید. هر زمان که رسول خدا غمناک بود از او یاد می کرد و می گفت:آن مرد اعرابی چه شد؟ کاش می آمد و ما را می خنداند.»


*نشانه خردورزان از نگاه امام رضا(ع)*

امام هشتم(ع) نشانه خردمندان واقعی را معرفی کرده و می گوید: «خرد مرد مسلمان کامل نمی شود مگر آنکه ده ویژگی در او باشد:

1ـ به نیکی او امید رود (و دست خیر او در جامعه مورد امید نیازمندان باشد.)
2ـ از بدی او آسودگی باشد (و کسی از شر او بر خود بیم نداشته باشد.)
3ـ نیکی اندک دیگری را بسیار شمارد.
4ـ نیکی بسیار خویش را ناچیز داند.
5 ـ از نیازخواهی (دیگران) نزد او دلگیر و خسته نمی شود.
6ـ از علم جویی در طول عمرش دلخسته نمی گردد.
7 ـ تهدیستی در راه خدا را بیشتر از توانگری دوست می دارد.
8 ـ خواری (ظاهری) در راه خدا را از بزرگمندی در نزد دشمن خدا خوشتر دارد.
9ـ گمنامی برای او رغبت انگیزتر از بلند آوازگی و شهرت است.
10 ـ کسی را نبیند مگر آن که گوید او از من بهتر و پارساتر است.

در ادامه آن حضرت فرمود: به راستی مردم دو دسته اند: بهتر و پارساتر از او و بدتر و پائین تر، پس خردمند، هر گاه مردی بدتر از خود را ملاقات کند می گوید شاید نیکی و خوبی او در درون و باطن اوست که این به سود اوست، ولی نیکی من آشکار است و شاید این به زیان من است. و هرگاه بهتر و پارساتر از خویش را ببیند در برابرش فروتنی کند تا همپای او گردد، پس چنانچه این گونه کند بی گمان بزرگمندی اش فراز گیرد و نیکی اش پاکیزه شود و یاد او نیک گردد و سرور مردم دوران خویش باشد.تعقل، برترین عبادت

امام هشتم(ع) عبادت اصلی را در زیادی اندیشیدن و بهره وری از خرد می داند آنجا که فرمود: «عبادت فقط زیادی روزه و نماز نیست، بلکه بسیار اندیشیدن در امر خداوند است.»

ایشان همچنین می فرماید: «دوست هر مرد و انسانی خرد اوست و دشمنش نادانی او.»





تاريخ : سه شنبه 2 دی 1393برچسب:, | | نویسنده : مقدم |